ویرگول
ورودثبت نام
کتاب قم
کتاب قم
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی کتاب سلام بر ابراهیم جلد یک

کتاب سلام بر ابراهیم یک  دربرگیرنده‌ی زندگی‌نامه و خاطرات شهید گمنام «ابراهیم هادی» است. سلام بر ابراهیم 1 تاکنون در بیش از یک میلیون نسخه چاپ رسیده و از این حیث کتاب پرفروشی محسوب می‌شود. در مقدمه‌ی کتاب ذکر شده است که نوشتار پیش رو نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی‌ها، با دریافت مدال شهادت اکمال یافت. مروری بر زندگی ابراهیم هادی می‌تواند چراغی در شب ظلمانی باشد.

این کتاب توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی در قطع رقعی و با 256 صفحه مکررا به چاپ رسیده است و خواندن آن را به تمام کتاب دوستان علی الخصوص علاقه مندان به حوزه دفاع مقدس پیشنهاد می کنیم. برای تهیه این کتاب می توانید به سایت های معتبر از جمله سایت کتاب قم مراجعه کنید.


سلام بر ابراهیم
سلام بر ابراهیم


بیانات رهبر در مورد کتاب سلام بر ابراهیم:

«می‌خواهم بگویم که این جنگ یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه ؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. امام سجاد توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر و ائمه‌ی بعد از ایشان هم استخراج کردند و آنچنان این چشمه‌ی جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه هم در زندگی منشا خیر بوده است.همیشه بیدار کرده و همیشه درس داده و یاد داده که چه‌کار باید کرد. الان هم همین‌طور است. الان هر کدام از ما هر جمله‌ای از امام را که برایمان مانده را می‌خوانیم و به‌یاد می‌آوریم و احساس می‌کنیم که روح تازه‌ای می‌گیریم و حرف تازه می‌فهمیم».


برخورد با دزد:

نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!

بگیرش... دزد... دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد؟ تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شوا

رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه اینها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.

ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نماز گزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدا را شکر، شغلی مناسب برایت فراهم شد. از فردا برو سر کار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.

صفحه 75 کتاب سلام بر ابراهیم 1 جلد یک

کتابابراهیم هادیسلام بر ابراهیمکتاب سلام بر ابراهیمشهید ابراهیم هادی
فروشگاه اینترنتی کتاب قم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید