امروز میخواهم دو قسمت پی در پی از داستان بیگاهان را منتشر کنم اینجا شاید کمکام کند این وقفهی غمناک نوشتنم زودتر تمام شود...
یک مدت درازی نوشتم و نوشتم با همان وسواسهای معمول... برای یک خوانندهای مینویسم که انشاالله پنجاه سال بعد مرگم بخواند و بعد نقدهای مثبت بنوبسد و بگوید همین یک داستان بیسروته طولانی ثابت میکند که این شخص نه فقط معلم بیمصرف که نوبسندهی مهملی هم بوده است...
خلاصه جایی نروید الان برمیگردم...