ویرگول
ورودثبت نام
مهسا کاظمی
مهسا کاظمیدر باب روزها.
مهسا کاظمی
مهسا کاظمی
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

The skin i live in.

چی اوضاع رو بهتر می‌کنه؟ اینکه یه مدت کوتاه، بدون اینکه کسی متوجه بشه، بدون اینکه خودم متوجه بشم که تو همچین روزهایی وجود داشتم، توی یه کالبد و روح دیگه زندگی کنم. نه صرفا چون دلم تجربه‌ی بهتری می‌خواد در نقش یه انسان دیگه که هیچ شباهتی به این آدم نداره. فقط چون این روزها قابل زیست نیستن، فقط نیاز به یه وقفه دارم. یه چند روز زنده نبودن با این نام و عنوان. این روزها رو نمی‌دونم چه‌طور باید ازشون بگذرم، مثل یه مسیر سنگلاخه و پاهای من برهنه.

احتمالا اصطلاح در پوست خود نمی‌گنجم به معنای شادی زیاد باشه؛ ولی برای من، احساسِ نگنجیدن در این پوست‌ه. پوستی که داره خفه‌م می‌کنه. داره بهم فشار میاره، دیگه ظرفیتم رو نداره. روحم این پوست و جسم‌ رو نمی‌خواد. آزادی می‌خواد. روح بیچاره‌م خسته‌ست، جا زده، کم آورده.

اسفند ۰۳. شبی که دنیا برام به آخر رسیده بود. (درواقع پریشب)


۶
۲
مهسا کاظمی
مهسا کاظمی
در باب روزها.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید