عملیات والفجر ۸ به عنوان یکی از چند عملیات بزرگ ایران از روز ۲۰ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ آغاز شد و در تاریخ ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۵ به پایان رسید.
اما در این میان رزمندگان بسیاری به شهادت رسیدند که بسیاری از آنها از نیروهای اطلاعات عملیات بودند.
۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ است که دشمن بعثی مقر اطلاعات عملیات را شناسایی کرده و با بمباران شیمیایی آن جا را هدف قرار می دهد.
حسن که این خبر را شنیده بود به سرعت خود را به آن جا رساند تا رزمندگان را از زیر آوار بیرون بیاورد که در حین این کار گازهای شیمیایی وارد بدنش شده و شیمیایی میشود.
شهید حسن یزدانی بلافاصله از جبهه به بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد اعزام میشود تا در آن جا بستری شده و بهبود پیداکند. اما ۱۱ روز پس از آن به علت عوارض بسیار گازهای شیمیایی دعوت حق را لبیک گفت و شهد شهادت را نوشید.
شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید حسن یزدانی چه میگوید؟
سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی شهید یزدانی را فاتح اروند و عملیات والفجر ۸ میداند و درباره او میگوید:
حسن یک طلبه ۱۷ ساله و قهرمان عملیات والفجر ۸ بود. او یک طلبه قوی الروح و اولین کسی بود که پیشتاز و پیشگام و داوطلب عبور از اروند بود. او پیشنماز لشکر بود. او ۳۰ بار در اروند شنا کرد و به دل دشمن زد. آنها را شناسایی کرد و برای لشکر، اطلاعات آورد. با توجه به اینکه اروند رودخانه وحشی نام دارد و کمتر کسی این شجاعت و توکل را دارد که از آن عبور کند، حسن با ارادهای قوی ۳۰ بار در والفجر ۸ این کار را انجام داد. ما بعد از شهادتش به این موضوع فکر میکردیم که آیا آن سالهایی که ما پشت سر حسن، نماز جماعت میخواندیم، او اصلاً به سن تکلیف رسیده بود؟
دیگر همرزمش نیز درباره ویژگی های او می گوید که بعضی مواقع اتفاق میافتاد که حسن مریض میشد و تب میکرد، ما برنامه ریزی میکردیم که بدون او به شناسایی برویم، میگفتیم شما استراحت کنید که زود خوب شوید.
موقع حرکت میدیدم که جلوتر از ما آماده رفتن است و طوری رفتار میکرد که اصلا گویا مریض و تب دار نبوده است.
محمد مهدی زند دیگر همرزمش شجاعت و دلاوری او را چنین توصیف میکند: هدایت نیروهای خط شکن سعادت بزرگی بود و هر کسی از عهده اش بر نمیآمد. حسن یزدانی در شب عملیات والفجر ۸ با برادر متصدی توانست به عنوان اولین گروه خط شکن از اروند عبور کنند و خط دشمن با هدایت این عزیزان شکسته شد.
گردان ۴۱۰ خاتمالانبیاء (ص) به فرماندهی حاج احمد از اروند رود وحشی گذشت؛ شاید بگویید چرا اروند رود وحشی؟
خب داستان از این قرار است که وقتی لایهی پنجم جنگ با عدم موفقیت روبهرو شد، لایهی ششم آغاز شد و با توجه به اینکه دیگر امکان پیروزی در مناطق شمالی و میانی خوزستان وجود نداشت، منطقهی اروند رود یعنی یکی از جنوبیترین نقاط خوزستان برای عملیات والفجر ۸ انتخاب شد؛ اما این یک انتخاب ساده و راحت نبود؛ چرا؟
به چند دلیل متعدد:
۱.باتلاق
۲.نمکزار
۳.رودخانهی اروند با جریان چهارگانهی خاصش
۴.نخلستان
۵.شهر
۶.روستا
۷.چولان
۸.نهرهای متعدد متصل به اروند
۹.دریاچهی نمک
۱۰.همجواری با دریا در خور عبدالله
۱۱.جادههای آنتنی عمود به اروند
اما هنوز تمام نشده!
علاوه بر همهی اینها رژیم بعث با پروژکتورهای قوی و تعداد زیادی رادار، سطح آب اروند را به طور کامل تحت نظر داشت و از این رو همه به عراق میگفتند که ایرانیها از هرجا بتوانند بگذرند، از اینجا قطعا نمیتوانند.
اما با همهی اینها باز هم جوانان ما توانستند با ۸۰۰ بار عبور از اروند و مطالعهی دقیق تاریخچهی ۲۰ سالهی شرایط آب و هوایی آن و همچنین ثبت تغییرات ارتفاع آب، بهترین زمان را برای اجرای عملیات بیابند؛
زمانیکه آب در بیشترین حد مد خودش بود؛ چرا که اگر در طول عملیات جزر اتفاق میافتاد غواصها لابهلای گلولای کف رودخانه گیر میافتادند.
مسئلهی بعدی نیاز به نیروهای آموزش دیده است؛
برای حل این مسئله ۳۰۰۰ غواص به مدت شش ماه در آبهای سرد دز و کارون و بهمنشیر آموزش دیدند؛ تمرین در آبهای سرد آن هم در زمستان اصلا کار آسانی نیست؛ اما رزمندگان مخلص ما انجامش دادند!
مسئلهی دیگر موضوع رعایت اصول غافلگیری و حفظ جوانب حفاظتی کار هست؛ برای مثال ما آن زمان اینقدر سیستم پدافند هوایی کم داشتیم که هرجا آنها را نصب میکردیم؛ انگار میخواستیم آنجا عملیات کنیم؛ اما این بار برای ایجاد طرح فریب، پدافند هوایی خودمان را در منطقهی حور نصب کردیم و از این رو، عراقیها احتمال میدادند که حملهی بعدی ایران هم از منطقهی حور باشد.
و اما مسئلهی انتقال تجهیزات، ما در عملیات والفجر ۸ با فناوریای که از پل خیبر بهدست آوردیم، دو پل حرفهای جدید ساختیم به نام: پل بعثت و پل خضر.
همهی این اتفاقات، از جمله فتح شهر فاو به دست رزمندگان جان بر کفمان، حاصل رشد و بلوغ عقل تاریخی انقلاب اسلامیست.
پیروزی ایران در والفجر ۸ باعث واکنش کشورهای مختلف عربی و اروپایی میشود؛ یعنی ما با والفجر ۸ دنیا را تکان دادیم! همهی ما قبول داریم که رسیدن به این هدف، جز با صداقت و تلاش و مجاهدت بچههای رزمنده امکان پذیر نبود و باید بدانیم که خدای آن طرف اروند که هدایت عملیات را خودش به دست گرفته، خدای اقتصاد و مشکلات امروزی ما هم هست؛ پس اگر ما در مسیرمان با مقاومت و صداقت و اخلاص عمل کنیم، پیروزی قطعی خواهد بود!
■ محتوا:
▪︎ فاطمه مولایی | علوم تغذیه 1403
▪︎ زهره خواجویی | فناوری اطلاعات سلامت 1401
▪︎ مرضیه رویان | بهداشت مدارس 1402
■ نویسنده:
▪︎ زهرا نوری | فناوری اطلاعات سلامت 1403
■ ویراستار:
سعیده داوودی | هوشبری97