پیش از هر چیز، این را بگویم که اگر هنوز سریال را ندیدهاید و با جستجو در اینترنت میخواهید بفهمید آیا این سریال ارزش دیدن دارد یا خیر، جواب یک بله قاطعانه است.
سریال پیکی بلایندرز که تاکنون شش فصل آن منتشر شده است (دیگر ادامه نخواهد داشت)، داستانی دارد که حول یک خانواده مافیایی و علی الخصوص، مغز متفکر این خانواده بنا شده است. شما در این سریال، سیر صعودیای که این خانواده برای برپایی امپراتوری خود طی میکند را خواهید دید. از قدرتنماییهایی که کودکانه به نظر میرسند تا در افتادن با احزاب و قدرتهای بزرگ کشور.
فیلمنامهای که برای این سریال نوشته شده است، من را مجذوب خود کرد. شروع روان و گیرا، داستانهای عموما غیرقابل پیشبینی و از همه مهمتر، پایانی عالی! فیلم به گونهای کارهای خوب و بد شخصیتهای اصلی داستان را نشان میدهد که شما ناگهان به خودتان میآیید و خود را در تیم قهرمان داستان پیدا میکنید.
شخصیت اصلی سریال، کاریزمای به شدت بالایی دارد اما جدا از شخصیت کاریزماتیک او، اراده راسخی که برای رسیدن به هدف دارد شما را به تماشای سریال سوق میدهد. او از تمامی مشکلات و دشواریهایی که برایش پیش میآید، حتی عاطفیترین مصائب، به سادگی عبور میکند، از وضعیت غمانگیز و ناامیدکننده پیش آمده خارج شده و به سمت برپایی امپراتوریاش قدم بر میدارد. در عین حال ما با یک ابرقهرمان طرف نیستیم. این سریال، واقعگرایانه ساخته شده است. شخصیت اصلی سریال صرفا یک انسان عادی باهوش است که ضربه میزند، ضربه میخورد، زخمی میشود، بیماری به سراغش میآید و کارهای خوب و بد زیادی انجام میدهد.
اگر صرفا از روی ژانر این سریال، انتخابش کردهاید باید بگویم این درامِ جنایی با چیزی که انتظارش را داشتم بسیار متفاوت بود. درامهای جنایی آمریکایی را اگر دیده باشید معمولا یک قالب خاصی دارند که داستان را در آن چارچوب شکل میدهند. این سریال، متمایز از آنهاست و البته بخشی از این تمایز هم از زمانی که داستان در آن در حال رخ دادن است، نشأت میگیرد. موسیقیهایی که به خوبی با اتمسفر موجود در سریال اُخت هستند، تمایز این سریال رو برای من دوچندان کرد.
همین طور که سریال پیش میرود، صحنههای نفسگیر بیشتر و بیشتر میشوند تا این که به طور کاملا حساب شدهای، در فصل نهایی این سریال، به اوج خود میرسند. برعکس بسیاری از سریالهای جنایی، در این سریال، نقش زنها هم اهمیت دارد. در واقع این زنها هستند که تامی شلبی و آرتور شلبی را سر پا نگه میدارند و سعی میکنند اوضاع را تحت کنترل در آورند.
شیوهای که استیون نایت برای به نمایش در آوردن این شخصیتهای تاریخی واقعی به کار بسته است، اصلیترین دلیلی است که پیکی بلایندز، یک سریال جنایی دیگر با فرمول مشابه نیست. در واقع، نویسنده، کارگردان، بازیگران و... به قدری خوب کارشان را انجام دادهاند که پیکی بلایندرز شبیه هیچ چیزی که قبلا دیدهایم، نیست. این سریال از لحاظ زیبایی صحنهها، مکانها و کاراکترها هیچ چیزی کم ندارد. موسیقیهای انتخاب شده به قدری با آنچه میبینیم تطبیق دارند که عنصری جدا از هویت بصری سریال دیده نمیشوند. کاریزما و حس قدرت لذتبخشی که کیلیان مورفی به بیننده انتقال میدهد بینظیر است.