قدرت مخفی کیهان در درون شماست و انسان دارای قدرت نامحدود است این قدرت از روح اوست پس تسخیرناپذیر است این قدرت از زندگی معمولی اراده محدود یا ذهن کنونی ما فراتر میرود چون معنوی بودن از درجه بالاتری نسبتبه جسم و حتی ذهن برخوردار است این قدرت خفتهاست و در درون انسان پنهان است تا زمانیکه انسان به اندازهی کافی توسعه یابد و این قدرت تا آن زمان در او به امانت گذاشته شدهاست قدرتی که ما از آن صحبت میکنیم یک قدرت معنوی است انسان میتواند خود را به واسطه این قدرت فکری بالا ببرد و خود را با نیروگاهی جهان وصل کند یا میتواند خود را بهطور کامل از جریان الهی قطع کنند اندیشه انسان بزرگترین سلاح اوست به کمک آن یا میتواند به لایتناهی متصل شود یا خود را به سیه روزی بیافکند درواقع انسان در درون خود به وسیله خود واقعیاش با حیات بیپایان الهی مرتبط است و قدرت تا زمانی از آن اوست کسی یگانگی خود غافل نشوند او باید با منبع الهی تمام زندگی خود در ارتباط بماند اگرچه او نمیتواند قدرتی که واقعاً متعلق به اوست را تصاحب کند اما میتواند به درون این معرفت پا بگذارد قدرت و منابع نامحدودی پس این قدرت از آن خداست و درعینحال از آن این سه نیز هست اما تا زمانیکه شایسته نباشد از آن استفاده کند بر او آشکار نمیشود تنها زمانیکه انسان به یگانگی خود با منبعی الهی خود پی ببرد از قدرت و پر میشود تنها زمانیکه این سند به بیگانگی خود با منبع الهی خود پی ببرد و جایزه غلط پر میشه بسیاری از معلمان شکایت دارند که امروز اسرار خاصی در حال انتشار است که در گذشته بهشدت محافظت میشدند بعید نیست که شخصیتهای قویای که به قدرت خود برای دستیابی به موفقیت اعتقاد زیادی دارند بهطور ناخودآگاه از قدرتهای پنهان استفاده میکنند و درنتیجه میتوانند خود را بالاتر از همنوعان خود قرار دهد برخی از افراد تمام اوقات فراغت خود را صرف جستجوی دانش درباره اینموضوع میکنند و هر کتابی که بتواند دراینباره میخواند اما هرگز آنچه را که بهدنبال آن هستند نمییابد باید بدانید که قدرتها و تأثیراتی وجود دارند که چشمان سالگی را از دیدن بازمیدارد تا زمانیکه برای ظهور آماده شوند باید بدانید که قدرت و تأثیراتی وجود دارند که چشمان سالی گرم از دیدن بازمیدارد تا زمانیکه برای ظهور آماده شوند انسان این قدرت بیحد و حصر از منبع الهی خود جدا نبوده و نخواهد بود و در واقع با بینهایت یکیست جدایی که او احساس میکند و تجربه میکند ذهنی است و انسان به دلیل نابینایی و ناباوری هرگز نمیتواند از او جدا شود زیرا خودش رو هست و جزء لاینفک کلی کامل است که زندگی میکند حرکت میکند و در درونش خدا ساکن است و او در خدا زندگی میکند بیشتر مردم از این رابطه صمیمانه با خودآگاه نیستند و چون نمیدانند و یا نمیخواهند باور کنند به نوعی از زندگی درونی خدا جدا شدهاند اما جدایی او فقط در آنهاست افکار و باورها و نه در واقعیت انسان تا زمانیکه انسان معتقد است جداست و تنها ضعیف و درمانده میشود وقتی انسان بهحقیقت رابطه خود با بینهایت پی ببرد از ضعف به قدرت میرسند پس مرد به زندگی انسان نمیتواند از خود جدا باشد انسان از قدرتهای کیهانی جدا نیست این سند از خداوند جدا نیست منبع الهی انسان هرگز نمیتواند از روح انسان جدا شود زیرا خودش رو هست ت و درحقیقت انسان از خداوند جدا نیست و هرگز نمیتواند باشد و تا زمانیکه معتقد است که جداست و تنها به همان اندازه صحیح خواهد بود و گریزی جز این نیست بهمحض اینکه انسان از حقیقت رابطه خود با بینهایت کند این قدرت اینو پی ببرد از ضعف به قدرت کرد و مرگ به زندگی میگذرد ت و چیزی قدرتمندتر از خداوند وجود ندارد انسان میتواند با این قدرت بیکران هستی یکی شود میتواند در او باشد میتواند در او بیدار شود میتواند قدرتش را از او بگیرد میتواند با او پیروز شوند اما غافل از این است بله انسان خود را از معنویت خود منقطع میکند و دریچه این نوع قدرت بیکران را به سوی زندگی خود میبندد بنابراین انسان به نوعی همان چیزی است که میپندارد
اگر خود را از خدا جدا پس قدرت او منقطع بداند گوی واقعاً چنین است و به همان اندازه ناتوان و بدبخت است از طرف دیگر اگر فکر کند و باور داشته باشد که با لایتناهی یکی است آن را باشکوه مییابد و اگر ایمان داشته باشد که به این قدرت بیکران وصل است طبیعتاً قدرت انجام هر کاری را خواهد داشت
پس اگر کجاندیش باشد و خود را از این قدرت لایتناهی جدا بداند فقط یک زندگی محدود و یک موجود مادی خواهد بود و هرگز نمیتواند از آن برتر باشد اما اگر برعکس فکر کند و معتقد باشد که موجودی روحانی است درمییابد که تمام قدرتهای الهی را دارد وقتیکه فکر میکند کارش سخت است و در حد وظایفش نیست طبیعتاً یخ میکند و متوجه میشود که کارهایش واقعاً در توان او نیستند اما اگر مثبت فکر کند کارش آسان میشود متوجه میشود که اینطور است و میتواند کارهای خود را بهراحتی انجام دهند همچنین متوجه میشود که نیروی درونی بینهایتی برای انجام کارهای بیشتر دارد زیرا انسان از طریق اعتقاد به آن مستقیماً به قدرت معنوی جهان که همان قدرت الهی است متصل میشود جرقهای که در او وجود دارد او را به شعلههای مقدس متصل میکند بنابراین او را به یک خدای بالقوه تبدیل میکند که پساز آن باید تغییری در انسانهای دیگر بدهد قبلاز اینکه بتواند به میراث الهی خود وارد شود باید بیاموزد که بر اساس روح بکند نه مانند آنهایی که از اصل خویش دور هستن از طرف دیگر دگر فکر کند و باور داشته باشد باشد که با لایتناهی یکیست و آن را با شکوه و بیابد و اگر ایمان داشته باشد بشکه به این قدرت بیکران وصل است طبیعتاً قطر تعجب میکرد کاری را خواهد داشت ولی اینگونه است که اگر روح خود را به منبع الهی متصل کنید زندگی بینهایت قدرتمندی را تجربه خواهید کرد به منبع اصلی این قدرت بیکران وصل شوید و زندگی خود را شگفتانگیز کنید