کیانا آتاکیشی زاده|Kiana Atakishizadeh
کیانا آتاکیشی زاده|Kiana Atakishizadeh
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

تختم مراقبمه:)

تختم مانند آغوش یک مادر برای نوزادش آرامش بخش است.مانند آسفالت بعد از سال ۵ روز های آفتابی گرم است و پتویم مانند بال فرشتگان نرم است.

بعد از بودن در سیل جمعیت،دویدن در خلاف جهت حرکت مردم،استرس ها و توهین های روزانه،دیدن صحنه های دردناک دعوا و تصادف ماشین ها و موتور ها،

بعد از سرکوب شنیدن ها و تحقیر شدن ها،بعد از تصحیح و مورد نقد قرار گرفته شدن های پی در پی،بعد از دیدن گریه های بچه هایی که در خیابان پاگوبان و عصبانی دست سرپرستان را ول می‌کنند،

بعد از دیدن یک آتش سوزی و شنیدن خبر مرگ کسی از آشناهایم

تختم مرا استقبال می‌کند،حتی اگر من بدترین آدم روی زمین باشم،حتی اگر زشت ترین آدم دنیا باشم،خنگ ترین و احمق ترین باشم،عجیب ترین و متفاوت ترین آدم روی زمین باشم؛

پتویم مرا در آغوش خود جای می‌دهد و مرا پس نمی‌زند.

حتی اگر هیچ دوستی نداشته باشم و با همه عالم و آدم قهر باشم،بالشم زیر سرم را خالی نمی‌کند!

حتی اگر نامرد ترین با مرام ها باشم،بدنم مرا رها نمی‌کند!


پ.ن:میتونه منظور تخت و پتو و بالش و بدن نباشه!


الان همونجاییم که جناب سعدی میگه:

دل نهادم به صبوری، که جز این چاره ندارم.

تختم مراقبمهکیانا‌آتاکیشی‌زادهنئوآتش سوزی
چگونه می‌شود به شاخه‌ی شکسته فهماند که باد عذرخواهی کرده است؟ -محمود درویش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید