دنیای بی منطقی شده است
مردم از واقعیت بی تفاوت میگذرند اما به به شایعت بال و پر میدهند
چشم هایشان را میبندد و فقط چیزی را که دوست دارند را میبینند
خود را از جهان بیرون محروم و در خیالات خود،خود را زندانی کرده اند
آن ها نه خواب هستند که بیدارشان کنیم
نه خود را به خواب زده اند که نتوان بیدارشان کرد
آنها نمیخواهند!
از دنیایی که ساخته اند تنفر دارند!
هر روز را شب میکنند تا در آرامش بدون لحظه ای استرس و دقدقه ای به خواب بروند
هر هفته منتظر اتفاقی برای تعطیل شدن روز های کاری هستند
ما چه جهانی را خواستار بودیم؟و چه جهانی را ساختیم؟
جهانی که خودمان ساختیم برایمان هراس انگیز است!
خواستار تغییر هستیم اما روی مبل خانه روبه روی تلویزیون ها لم دادهایم و گوشی به دست در حال اعتراض و دعوای مجازی هستیم
گذشتگان این جهان را اینگونه به ما تحویل ندادند!
ما با چه رویی این جهان را به نسل بعدی با عنوان «دنیایی عالی» تحویل میدهیم!
ما که هر روز میگوییم «از شنبه» اما شنبه در روز های هفته ی ما ناپدید است چه انتظاری از بهتر شدن روزگار داریم؟اصلا حق این انتظار را داریم؟
شاید بگویید که نسل قبلی این جهان را اینگونه کرده اند،ما که تقصیر کار نیستیم؛ما هم جهان بهتری میخواستیم!
بله درست است اما ما هم بیکار نشسته ایم!هر روز یکجا نشسته ایم و از زمین و زمان شاکی هستیم و موبایل به دست زندگی میکنیم
درست است لیاقت ما بهتر از این بود اما کاری است که شده
جهانی را بدون تبعیض آرزو مندیم
اما تا به خودمان میرسد بین نژاد ها،بین نمرات و بین خیلی چیز ها تبعیض قائل میشویم!
مگر مهم است که پوست کسی تیره است یا چشم هایش کشیده باشد؟مگر مهم است چه ملیتی دارد؟ما چه کاره هستیم که تبعیض قائل میشویم؟
مگر مهم است نمرات ۱۹ و ۲۰ فقط به اردو بروند یا هدیه دریافت کنند؟پس نمرات ۱۸.۷۵ به پایین به چه امیدی به درس خواند ادامه بدهد در حالی که مشکلاتی در درک دروس دارند؟ما چرا باید تصمیم گیرنده باشیم؟
در آخر باید بگم
تغییر دنیا همیشه با پول نیست؛کمی شعور و معرفت به خرج بدهیم هم بهتر میشود!
پ.ن:نمیگم خودم بهترین عالمم ولی نمیگم خیلی هم بدم،ولی بازم بهتره هممون ی تکونی به خودمون بدیم وگرنه آب از آب تکون نمیخوره