دقت کردین گاهی اوقات چقدر بعضی چیزا عجیبن؟ مثلا همین صحبت کردن و هم کلام شدم با آدما. آدما کلا موجودات عجیبی ان ، چه برسه به اینکه بخوای باهاشون دو کلمه حرف بزنی که اگه بتونی ازش سالم بیرون بیای انگار شاخ غول رو شکوندی ؛ این کار برای انسان های معمولی هم سخته ، و سخت تر میشه اگه که یک درونگرا باشی !!!!
درونگرا بودن برای کسانی که درونگرا ان ، معنی های زیادی داره "از جمله خودم" . به نظرم درونگرایی یعنی ارامش و آسایش و احساس راحتی کردن در محوطه و جای امن خودت. و اگه از اون جای امن و محوطه ی امن خودت بیرون بیای واقعا اوضاع برات سخت و غیر قابل تحمل میشه.
یکی از چیز هایی که خیلی برای ما درونگرا ها سخته هم کلام شدن با آدمای جدید ! شاید این کلمه برای خیلی از درونگرا ها استرس آور و یاد آور خاطرات خیلی بدی باشه ولی باید اینم اضافه کنم که میدونید بدتر از هم کلام شدن با آدمای جدید چیه؟ اینکه وقتی با اون ادم جدید حرف میزنی اون حرفتو بد برداشت کنه و حالا تو خر بیار و باقالی بار کن! مگه میشه دیگه جمعش کرد؟! مثلا من خودم با مامانم سر این موضوع خیلی مشکل داریم ، من در کل چه با دیگران و حتی با خانواده ام هم زیاد حرف نمیزنم ، وقتی هم حرف میزنم "مخصوصا با مامانم" یا سوء تفاهم پیش میاد یا با هم بحثمون میشه. و اونجاس که من با خودم میگم : (مگه من چی گفتم؟...)
واقعا زجرآوره !!!!!!