از سُریر مُلک تنهایی به دوش
میبرندت بر سر محراب هوش
مستمع رویان به گردت سانِ چنگ
گردن افرازند و برآرند گوش
انتظارِ جنبشِ دستِ زبان
میکشندت تا که بنْوازی سروش
مینهی کلکِ زبان بر سیمِ چنگ
وَه که بر نآید ز طبعش جز خروش
نکته میدانی به چنگ آموختن
لیک این ساز است ز بنیادش خموش
روز اول پیش از آن که بشنوند
سرکشیدند جرعه از تکذیب نوش
یا که بنوازان به رسم مطربی
یا مکن خرج کَران گفتار و هوش
هر دو صورت یک نتیجه حاصل است
کلکِ بر حقْ ایمن از چنگِ خموش !
امیدوارم منظور واضح باشه(_:
گوینده به نوازنده، و شنوندگان و پاسخهاشون به ساز چنگ تشبیه شدن.
ایده از:
«سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ ۚ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ ۖ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا ۖ»«آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند؛.... پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن، یا آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر کنی، به تو هیچ زیانی نمیرسانند.»
____________________________
چهارشنبه ۲۲/دی/۱۴۰۰
کیمیا اسکندری
Music: Atashgah- Keyhan Kalhor & Kian Soltani