نمیدونم این حس چیه
حسی که نسبت به همه چیز بی تفاوت باشی و حتی از خودتم خسته ای...
دیگه تحمل بقیه برام سخت شده
دیگه حوصله هیدچی رو ندارم
کم کم از خودم میترسم
تنها کاری که میکنم آهنگ گوش میدم
دلم میخواد گریه کنم ولی...
همش معتاد یه مش آهنگ دپ شدم
عذاب وژدانی که برای دونستن دلیل حسم دارم ولی کاری نمیکنم از همه چیز رو مخ تره
هر روز بیشتر به این جبر و شهر فحش میدم
دلم تنگ شده برای خودم 🥹
دیگه خستم از این ترسه همیشه همراهم برای گفتن یچیزایی
البته که نمیگم
نمیدوم چرا اینارو میگم
ولی به نوشتن اینا احتیاج داشتم