از زلزله بم تا محک زدن خودم
زلزله بم را مدتهاست فراموش کرده بودم؛ اما امروز به واسطه و همت فضای مجازی به یادش آوردم. چه طعم تلخی داشت آن هم در بحبوبه تازه مادر شدنم و همذات پنداری با مادران و کودکان بیسرپناه. تاز مهند س شده بودم و در عالم نومهندسی خودم میخواستم طرحی نو در افکنم و سازههایی را طراحی کنم که در برابر زلزله به جای فرو ریختن، رقصکنان و منطعف در برابر خشم زمین مقاومت کنند. یادم هست که بیشترین طعم تلخ را هنگامی چشیدم که شنیدم سازههای تازه احداث شدهای که فکر میکنم متعلق به رزمندهها بود کاملا تخریب شده است. چرا؟ چون شناژ ناقابلی که من همیشه بدون محاسبه در کروکیهای دستی برای نقشهکش ترسیم میکردم، اجرا نشدهاست. خوب چرا؟ به خاطر رعایت حال رزمندگانی که از لحاظ مالی در مضیقه بودند! آه! هنوز هم در چشمانم اشک جمع میشود. تلخی این داستان را با هیچ قندی نمیتوان از بین برد. نمیدانم از چه دردی سخن بگویم؟ از درد بیمسولیتی یا ناآگاهی؟ درست است که دیگر در حرفه مهندسی نیستم و مدتی است که از علوم مهندسی به علوم انسانی کوچ کردهام، اما نمیتوانم به این اتفاقات بی تفاوت باشم. از طرفی خوشحالم که در آن دورهای که به حرفه طراحی سازه مشغول بودم و خودم را در تیرها و ستونها و اتصالات و فولاد وبتن غرق کردهبودم، نهایت تلاشم را میکردم که سازه من ایمن باشد. رفتن به شرکتهای طراز اول که خیلی اتفاقی برایم رخ داد در این غرقگی تاثیر بسزایی داشت، شاید آن هم وسواس و ریزبینی سبب شد که نتوانم بیشتر دوام بیاورم و از لحاظ روحی و جسمی فرسایش یابم. هر چه بود الان میتوانم با خیال راحت بخوابم. حواسم بود که چه میکنم. البته من در کار ابنیه شهری نبودم و بیشتر سازههایی را طراحی و محاسبه میکردم که قرار بود در خدمت صنعت باشند.
با یادآوری زلزله بم به یک درونگری در خودم پرداختم و همچنان از آن زلزله ویرانگر عبور کردم؛ البته شاید هم دارم خودم را سرزنش میکنم، چراکه کوچ من از مهندسی به علوم انسانی به واسطه درکی بود که در فضای مهندسی دریافته بودم و فکر میکردم اساس و پایه هر ساخت و سازی باید ابتدا در ذهنهای ما باشد تا در حرفه خود بتوانیم در مواقع حساس بخردانه تصمیم بگیریم و شاید من در آن موقعیتهای خطیر گیر نکرده بودم تا بتوانم خودم را محک بزنم و اما سوال مهم امرزو من این است که اگر امروزدر موقعیت قرار بگیرم که مجبور به انتخاب شوم بین مسولیت انسانیام و نفع فردیام چه تصمیمی خواهم گرفت؟
توضیح شناژ: در واقع کلافی بتنی است که بین پیهای ساختمان قرار میگیرد و آنها را به متصل میکند تا در برابر زلزله از هم فاصله نگیرند و استحکام سازه را حفظ کنند.