خب سلام، سلام!
یکی از پستایی که من اینجا دوست دارم نوشته دلایلی برای انتخاب رشته ریاضی فیزیکه که خودم نوشتم .
راستش یادمه تو اینترنت کلی گشتم و تموم چیزی که فهمیدم این بود که علاقه دارینو پول نمیخواین برین ریاضی.
و آره!
میخوام اینجا رو به عنوان تنها شبکه اجتماعی ای که فعلا توش فعالم ترک کنم؛
۱؛
یکی از مهم ترین دلایلش اینه که اینجا پر مریضی روحیه!
چرا؟
شبکه اجتماعی جایی که هر آدمی* میتونه راحتتر چیزی که میخواد "باشه". میتونه درد هاش با ترس کمتری از قضاوت نشون بده.
بیمارستانم همینطوره
مدرسه خودمون هم
ولی اینا محیطای واقعین . اگه من یه همچین جاهایی مجبور باشم ، برم یا..
به من سود واقعی هم میرسه!
*لطفا وارد این لوپ نشو که خب شبکه اجتماعی هم میتونه سود واقعی برسونه (چرا؟) واردش شو تا بفهمی*
دلیل دوم
اینجا توی ویرگول ، ما میتونم بازیگر تجربه ها باشیم. ما میتونیم فیلم ببینیم و فیلم ببینیم.
چیزی که الان من میخوام بگم اینه که کتاب نخون!
درسته کتاب نخون. میتونم به این نتیجه برسم که پس این نوشته رو هم نخون. هیچ تضمینی وجود نداره که تجربه های یه نفر دیگه بهت کمک کنن.
زندگی من میاد، من میخوام تجربه هایی که میبینم از طریق فضای مجازی رو کم کنم . چون الان فکر میکنم اگه قراره چیزی یاد بگیرم که بدردم بخوره توی مسیر زندگی خودم یادش میگیرم.
ناتانائیل ، تنها منتظر چیزی باش که به سمت تو می آید!
یا یه همچین چیزی.
چجوری به این دلیل رسیدم، از همین دنیای اطرافم .
تجربه هایی دیدم که با عنوان با ربط ولی خب ضرر رسان.
من به سوال هایی رسیدم که نمیخواستم بهش برسم. بهش میگم قضاوت سریع با اطلاعاتی که نمیدونیم درستن یا نادرستن .
در کنارش همدردی ایه که توی فضای اجتماعی راحتتره. تو دنیای واقعی داد بزنی کمک!!.. افراد کمتری میان که شرایط تو بهش توضیح بدی.
در واقع کسی میاد، که تو رو میشناسه و زندگی تو به زندگی اون ربط داره، یعنی کمک کردن اینجا برای دو طرف سود واقعی داره .
فیلم Sing street
رو دیدم ، نقدی دربارش ندارم . بنظرم اندکی تو دلیل اثر گذار بوده ، فضای نوجوونی، و درد هایی که به طور نامیزونی برای همه دنیا همانند متفاوتی انسان ها که از شخصیت آنها و ملیت و.. ریشه میگیرند به وجود اومده .
دلیل سوم
نمیدونمه"
نمیدونم ،
نمیدون ام هایم . میخوام به این نمیدونما برسم.
خب در اخر نوشته هستم و هستیم.
لبخند و بازم لبخند.
