ویرگول
ورودثبت نام
پیمان مهرآذر
پیمان مهرآذرتا کمان آبان هنوز کشیده است درباره‌ی هر چیزی که الهام‌بخشه گپ بزنیم؟
پیمان مهرآذر
پیمان مهرآذر
خواندن ۳ دقیقه·۲ روز پیش

مرد غربی در جست‌وجوی زن شرقی‌‌اش

از اسطوره‌ی خاتون تا واقعیت سرکوب 

از همان روز اولی که پا به این سرزمین گذاشتم، یک سوال را به ده‌ها شکل مثل خاری در ذهن مردانشان فرو کردم: «چرا شما مردان شرقی، وقتی با یک زن روبه‌رو می‌شوید، نیمی از وجودتان سکوت می‌کند؟ انگار او را نه یک انسان کامل، که یک مجسمه‌ی شیشه‌ای می‌بینید؛ زیبا، بی‌صدا، شکستنی. خودشان آشناترند با درّ است و مرمرین، شاخه‌نبات، کبوتربچه.»

من، به عنوان یک غربی، با ذهنیتی پر از کلیشه‌های استعماری آمدم. فکر می‌کردم زن شرقی یعنی «حرمسرا»، یعنی «اسرارآمیز»، یعنی همان تصویری که ادوارد سعید در «شرق‌شناسی» برملا کرد: شرقِ زنانه‌شده.

اما چیزی که در واقعیت و با گواهی چشمانم دیدم، مرا وادار کرد از بطن تاریخ بگذرم.

از دل آکادمی

در مقاله‌ی‌ «The East is Feminine» می‌خوانم: «در گفتمان غربی، شرق اغلب به عنوان مؤنث، منفعل و احساساتی تصویر می‌شود... این زنانه‌سازی، ابزاری برای توجیه سلطه‌ی غرب به عنوان "مذکر"، فعال و عقلانی بود.»

این جمله برایم مثل صاعقه بود.‌ پس مشکل از کجاست؟ آیا این نگاه تحقیرآمیز، میراث همان استعمار فکری است؟ ما غربی‌ها شرق را «زنانه» کردیم تا بر آن مسلط شویم، و سپس مردان شرقی، این نگاهِ تحقیرآمیز را درونی کردند و روی زنان خودشان اجرا کردند. چه تراژدی‌ای!

اما در اعماق تاریخ اینجا، گمشده‌ای وجود دارد. نامش «خاتون» است.

نقل‌قول دوم را از عرفان شرق بخوانید:

متیو فاکس در«زنانه‌ی الهی در شرق» می‌نویسد: «در سنن عرفانی شرق از تائویسم تا بودیسم تبتی، جنبه‌ی مؤنث الهی، نه حاشیه‌ای، که در قلب خلقت قرار دارد. تائو، «مادر ده‌هزار چیز» نامیده می‌شود.»

پس زنانگی اینجا، یک اصل کیهانی است. یک قدرت آفریننده و حافظ. خاتون، تنها یک لقب اشرافی نبود؛ تجسم این اصل در زمین بود. زنی که می‌توانست فرمان براند، حکمت بگوید و مادر قبیله‌ها باشد.

و اینجاست که قصه‌ی «مولان» برایم معنای تلخی پیدا می‌کند. آن صحنه‌ی طرد شدنش توسط جامعه‌ی چینی، تنها یک درام کارتونی نیست؛ نمایشِ همان شکاف تاریخی است. جامعه‌ای که زن جنگاور را نمی‌پذیرد، اما در چند قرن پیش، همان جامعه شاهد بوده که زنان مغول چگونه سوارکاری می‌کردند، شمشیر می‌زدند و حتی حکمرانی می‌کردند. مغول‌ها به قدرت عملی یک زن احترام می‌گذاشتند. و در ساخت مجموعه نیز به این مهم وفادار مانده‌اند. و این تحلیلی قابل استناد به ذبیح‌الله صفا است. رهبر مغول از دیدن مولان متعجب نشد. آیا این نشانه‌ی یک روان‌پریشی جمعی در تاریخ نیست؟ بخشی از هویت قدرتمند زن شرقی، سرکوب و فراموش شد تا به تصویر «مؤنثِ منفعل» و استعماری تبدیل شود. پنهانش کن، آموزشش بده، تصاحبش کن و به دارایی‌ات بدلش کن.

حالا، سوال خاتون خودم را بهتر می‌فهمم: «چرا مرد شرقی سیب را از شاخه می‌چیند و بعد به خواب می‌رود؟»

شاید چون آن سیب، این همه ثروت فرهنگی و معنوی برایش تبدیل به میوه‌ی ممنوعه شده. او یادش رفته که چگونه از آن تغذیه کند. زن را به «شاخه‌ی نبات» تقلیل داده، چون تحمل دیدنش را به عنوان یک درخت تنومند، با ریشه‌هایی به عمق تاریخ و شاخه‌هایی به سوی آسمان از دست داده است. او را در قفسی از انتظارات مرمرین زندانی کرده است.

اما این پایان ماجرا نیست.

خاتون انار تنها یک شب یلدا نیست. مستعمره‌ی ترکه‌ی انار ما هم نیست. او فقط به خواب زمستانی رفته. و برخورد تکامل‌یافته‌ی تاریخ با انسانیت او، منتظر من و شما نمی‌ماند.

در نگاه مادری که در بازار سخت کار می‌کند و خانواده را نگه می‌دارد، می‌درخشد‌.

در اعتراض دختری که علیه قوانین ناعادلانه برمی‌خیزد، جریان دارد.

در سکوت زنی که در اوقات تنهایی اتاقش، شعری می‌سراید یا طرح نقشه‌ای برای آینده می‌کشد، نفس می‌کشد، رشد می‌کند.

او دیگر نمی‌خواهد آفتاب و مهتاب ندیده‌ در قفس از طلای شما کپک بزند. نه.

او می‌خواهد مانند کرکسِ کوهستان پرواز کند، همان پرنده‌ای که در اساطیر شرق، نماد بینش و تولد دوباره است.

پس شاید وظیفه‌ی ما مردان، چه در شرق و چه غرب این نیست که برای زنانگی‌شان نام بگذاریم. یا با کلمه‌های پر از نقص متاثر از کدهای ژنتیکی  لازم الآپدیت وظیفه‌مان این است: قفس را بشکنیم، و آسمان را به آنان بازگردانیم.

پ.ن: این متن، تاملی بود بر اساس خوانش‌هایم از:

  • Said, E. (1978). Orientalism.

  • مقاله‌ی «The East is Feminine» از آکادمیا.

  • نوشتار «The Divine Feminine in the East» از متیو فاکس.

  • و گواهی تلخ اما زنده‌ی تاریخ.

من در دنیای نقش فرش ❤️✍🏻
من در دنیای نقش فرش ❤️✍🏻

زنشب یلداارزش انسانشرقی غمگین
۱
۰
پیمان مهرآذر
پیمان مهرآذر
تا کمان آبان هنوز کشیده است درباره‌ی هر چیزی که الهام‌بخشه گپ بزنیم؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید