جنگ اول به از صلح آخر!
شما دربارهی قرارداد همبنیانگذاران چه میدانید؟ آیا تا به حال قرارداد همبنیانگذاری امضا کردهاید؟ تجربیات شما از چالشها و مشکلات آن چه بوده است؟
اکثر هم بنیانگذاران یک استارتاپ در ابتدای راه با این تفکر که نقش همه شرکا در پیشبرد کسبوکار یکسان است معمولا تمام سهام را به میزان مساوی بین خودشان تقسیم میکنند اما آیا این تقسیم میتواند موجبات رضایت خاطر افراد را تا پایان همکاری به همراه داشته باشد؟
خوب است بدانید که تقسیم سهام استارتاپ پیش از امکانسنجیهای اولیه اساسا کار اشتباهی است. قبل از هر چیز نیاز است تا در مورد هم بنیانگذاران اعتبار سنجی صورت گیرد. شریکی که تماموقت بدون دریافت هزینه برای استارتاپ تلاش میکند و شریک دیگری که بهصورت پارهوقت و یا با دریافت حقالزحمه با گروه همکاری میکند قطعا در میزان سهام دریافتی متفاوت هستند و یا شریکی که از اعتبار خاص و پیشینه طولانی در حرفه خود برخوردار است با شریکی که تازهکار بوده قطعا در میزان کارایی و بهتبع آن میزان سهام دریافتی یکسان نمیباشند.
برای رسیدن به فهم درستی از نحوه تقسیم سهام بین هم بنیانگذاران نیازمند صرف وقت و دقت کافی هستید لذا نگران طولانی شدن این پروسه و به تعویق افتادن امضای قرارداد هم بنیانگذاران نباشید.
معمولا در شکلگیری استارتاپ ها بیشتر هم بنیانگذاران مسائل کاری را بر اساس روابط دوستانه حلوفصل میکنند. در زمان تقسیم سهام روابط دوستانه را کنار بگذارید و راحت از خواستههایتان سخن بگویید. همیشه جنگ اول بهتر از صلح آخر است. با تقسیم عادلانه سهام کسبوکار، همه شرکا یا همبنیانگذاران احساس بهتری به کار خواهند داشت و درنتیجه کیفیت بیشتری هم ارائه میشود.
معمولا سهامی که به هرکس اختصاص میدهیم نتیجه کار آینده و مستمر اوست درحالیکه اگر تمام سهام را یکجا به او اختصاص دهیم چه چیزی تضمین میکند که این شریک تا زمان انجام کامل تعهدات خود با استارتاپ همکاری کند؟
برای جلوگیری از وقوع خروج زودهنگام هم بنیانگذاران و بهتبع آن خروج سهام استارتاپ، شرایطی برای تخصیص سهام در نظر گرفته میشود که به آن "وستینگ" میگویند.
وستینگ درواقع بیانکننده شرایطی است که در صورت رعایت آن سهام هر بنیانگذار بهتدریج به مالکیت او درمیآید.
آنچه مهم است حتما در وستینگ رعایت شود: