زندگی قبل از زندگی
زندگی قبل از زندگی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

آینده‌ای که برایم ساخته اند!


اگر نظام آموزشی کشور در شانزده سال پیش که من مقطع راهنمایی بودم، استعداد و علاقه‌ام رو سرکوب نمی‌کرد، امروز (١۶ اردیبهشت ١۴٠١) راحت‌تر می‌تونستم ازدواج کنم.

حالا بذار بگم منظورم چیه، اول شما رو به این پست ارجاع می‌دم (روش زندگی من)

داستانی که من رو یاد اثر پروانه‌ای و دومینو می‌اندازه

زمان مدرسه من بچه درسخون نبودم اما انضباطم بیست و بچه‌ی آرومی بودم. به دلیل نمرات کم درس‌هام بارها تنبیه شدم مثل محروم شدن از اردوها و فوق‌برنامه‌های پرورشی

ولی من یک بچه‌ی درونگرا که مستعد کارهای عملی و فنی بودم ‌که بیشتر توضیح نمی‌دم که خسته کننده نشه

مدرسه خیلی براش مهم نبود مگر اینکه کاری رو روی دوشم بذاره

نظام آموزشی الآن رو نمی‌دونم ولی اون موقع قرار بود همه مثل هم باشند و آکادمیک پیشرفت کنند و اهداف مربیان هم قبولی کنکور در آینده‌ای دور بود.

القصه زمان گذشت و سال به سال خلاقیت من رو نابودتر از قبل کردند تا اواخر دبیرستان که به خودم اومدم که خب حالا قراره چیکار کنی؟ دیدم سیستم آموزشی که بر مبنای تئوری‌هاست و هدفش نامشخص و مدل یادگیری منم بر مبنای آزمون و خطا ست.

همین زمان تصمیم گرفتم برم وارد شاخه‌های هنر بشم و خودم یاد بگیرم.

ولی اینو اولین باره دارم از خودم تحلیل می‌کنم و اینجا می‌نویستم که آقا غافل از اینکه من در بدو ورود به اجتماع و آموزش عالی با ذهنی سر در گم حاصل رفتارهای مخرب مربیان و معلمان مدرسه، رها شدم به امان هیچ کس

انگار که بگم شخصیتم رو پیدا نمی‌کردم، خودم رو ازم گرفته بودند.

همین هم باعث شد سه بار از دانشگاه انصراف بدم و دوباره ثبت‌نام کنم یا در مشاغل مختلف بگردم و فراز و نشیب زیادی رو بچشم

تا امروز که دارم نزدیک به سی سالگی میشم و بارها به مشاور مراجعه کردم اما...

امیدوارم با نوشتن ذهنم کمی آروم بشه و بفهمم چطور باید خودم رو نجات بدم.

یا حق

سیستم آموزشیاثر پروانه ایموفقیتازدواج
تصمیم دارم اینجا افکارم رو خالی کنم، گاهی هم درد و دل از کسی که به زندگی عادی راضی نشد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید