اما امان از محتوا!
فیلم در ظاهر میخواهد با تقبیح فمنیسم افراطی؛ رویکردی معقول و منطقی از فمنیسم لیبرال مدنظر خود ارائه دهد اما در عین حال بشدت حاوی المان های فمنیسم رادیکال است!
تا آنجا که فیلم بدون درنظر گرفتن تفاوت های ذاتی و فطری زن و مرد به دنبال تساوی حقوق ایشان است؛ کوته نظرانه رویکرد فمنیسم لیبرال را دنبال می کند تا زن را هرچه بیشتر به مرد شبیه کند و از خود بیگانه.
اما در یکی از سکانس ها آداب معاشرت صحیح با بانوان چنین عنوان می شود: «یه آقای محترم هیچ وقت از یه خانم سوال نمیپرسه، فقط میگه چشم!» یا در سکانسی دیگرو وقتی دوستِ «ماهی»(کاندید ریاست جمهوری) از او می پرسد چرا اصلا باید مرد ها بخواهند شما رئیس جمهور شوید، در پاسخ میگوید: «باید بِخوان!»، همینقدر رادیکال و مردستیزانه!
مثل یوسف معصوم و خشن نباشید!
شخصیت یوسف در اغلب اوقات مجموعه ای از عقاید اسلامی، اما با بیانی تند و اغراق آمیز است. یوسف معتقد است مشکل فرهنگی است، اختلاط دختران و پسران حرام است.
در یک سکانس یوسف از اینکه دختران حجاب خوبی ندارند و پسران زیر ابرو بر می دارند و اختلاط بدی با هم دارند ناراحت است و با تندی و عصبانیت از مدیر بخاطر کم کاری اش مطالبه می کند. این وسط مدیر دانشگاه با روشنفکری خاصی می گوید «خب که چی؟»!
این سکانس ها روی هم با تصویرسازی منفی و خشن از دغدغه حجاب و روابط نامشروع و همچنین بولد کردن مسئله اختلاس در مقابل این مشکلات سعی در سفیدشویی ولنگاری و هرزگی و سیاهنمایی مطالبات فرهنگی برحق دارند و هر فردی زبان اعتراض به این نابهنجاری ها بگشاید با برچسب های ابوبکر البغدادی (در فیلم بارها خواهر یوسف چنین میگوید) تحقیر می شود.
فیلم می گوید جامعه یعنی اختلاط زن و مرد؛ بله سَلَّمنا همینطور است و یوسف اشتباه می کند که کل اختلاط را زیرسوال می برد ولی واکنش فیلم به روابط نامشروع و دوستی های امروزی مثبت و تایید کننده است(سکانس دعوای یوسف و مدیر دانشگاه).
فیلم همان حرفی را میزند که مانیفست سیاسی و پروپاگاندای تبلیغاتی خواهر مریم می زند.
ماهی در اکثر سکانس ها شعار میدهد که: «در این مملکت باید یک زن رئیسجمهور شود»!
فیلم راهحل همه مشکلات سیاسی_اقتصادی و اجتماعی_فرهنگی را «رئیس جمهور شدن یک زن» می داند.رجوی راهحل رسیدن به دموکراسی و برابری را رهبری زنان (بخوانید رهبری خودش) میداند.
مریم رجوی نیز چنین فکر میکند، او معقتد است: «رهبری زنان تضمین دموکراسی و برابری است»(منبع)، و زنان باید آزادی انتخاب شغلهایی مانند ریاست جمهوری (علاقه اصلی خواهر مریم) و قضاوت را داشته باشند(منبع). همچنین او معتقد است که باید با یک دوره تبعیض مثبت (کلید واژه ای که آقای ظریف نیز اخیراً بکار برد) باید بانوان را بر آقایان اگر ناعادلانه هم باشد، ترجیح دهیم تا مشکلات حل شود(منبع).
فیلم نیز دقیقا تا جایی که توانسته همین سخنان و دغدغه های مریم رجوی را (در فرم بسیار ناشیانه و نابلدانه) انعکاس داده و همچون وی در محتوا بی منطق و احساسی سخن گفته است.
فیلم در پاسخ به اینکه چرا ماهی خانم قصه ما باید رئیس جمهور شود چند دلیل دارد: ۱) چون چهل سال است حکومت دست مردان است چهار سال هم باید دست زنان باشد.(انگار قبل از این چهل سال زنان اداره میکردند!) ۲) باید مردان بخواهند! ۳) چون به زنان ظلم شده است و حقوقشان با مردان برابر نیست!
۴)چون در جامعه همه زنان را ناقص العقل و ضعیف میدانند، لذا برای تغییر این فکر باید یک زن رئیسجمهور شود!
۵) در یکی از سکانس ها دختر ماهی به او میگوید که ایده اصلی این است که بگوییم اشخاصی مثل آنگلا مرکل و مارگارت تاچر و ... در راس سیاست هستند ایران چرا ماهرخ سماوات را نداشته باشد؟! در همین حد سخیف و مبتنی بر چشم و هم چشمی های خاله زنکانه!
در سکانس پخته شدن ماهی فیلمساز بچه داری را مسلخ بانوان می داند و در سکانسی دیگر اذن شوهر در خروج از کشور را ناعادلانه قلمداد می کند و مادر بودن و سایر ارزشهای ذاتی بانوان را محدود کردن و گرفتن حق آزادی و انتخابشان میداند!
تمامی این ادعاها و دغدغه ها را می توانید در سخنرانی های مریم رجوی پیدا کنید و عجیب تر آنکه راهحل هم همان چیزی است که خواهر مریم بدان علاقه وافر دارد، یعنی رئیس جمهور شدن یک زن(ترجیحا خودش)!