تمرکزگرایی، تهران را تبدیل به غایت آمال همهی فیلمسازان و برنامهسازها کرده. ساختارهای سینمایی و رسانهی ملی، همه چیز را ختم میکند به تهران. فیلمسازها و برنامهسازها، هر جای غیر از تهران باشند، هر لهجهای غیر از لهجهی تهرانی داشته باشند، در نگاهِ پایتخت نشینان؛ «شهرستانیاند و نمیشود سرمایه را بُرد سمتشان. اگر میخواهند برنامه یا فیلم بسازند، بیایند تهران، رشد کنند و با متخصصان تهرانی کار کنند.». متأسفانه رسانه ملی، رسانه پایتخت نشینان شده. یک انحصارِ نانوشته. البته شبکههای استانی هم در این خصوص، کم مقصر نیستند.
تجربه چند سریال اخیر که در جذب مخاطب موفق بود، به لحاظ جغرافیایی، از تهران بیرون رفته بود. «نون خ» در کرمانشاه و «پایتخت» در مازندران. این نشان میدهد ظرفیت بومی و فرهنگیِ همهی شهرهای ایران، به لحاظ سوژه و درام، اگر از تهران غنیتر نباشد، کم بار تر نیست.
اما حرف مهم و نقد ساختاری ما این است که چرا باید فیلمسازها و تیمهای تولید، از تهران بروند شمال «پایتخت» بسازند، یا بروند غرب کشور و «نون خ» بسازند؟
اصلا سهمِ خودِ شهرستانیها در فیلمسازی و برنامه سازی، در رسانهی ملی(به غیر از شبکه استانی)، چقدر است؟ چندتا برنامه یا فیلم خوب در شبکههای سراسریِ سیما سراغ دارید که در جایی غیر از تهران و با تیمی غیر از تهرانیها، تولید و ساخته شده؟
پنجشنبه این هفته، در حاشیه بازدید محسن برمهانی، معاون سیما و حامد بامروت نژاد مدیر شبکه دو، از پشت صحنه و گفتگو با عوامل مجموعه طنز دیبیسی، این نکته را مطرح کردم که رسانه ملی باید برود سمت تمرکززدایی از تهران...
طنز دیبیسی در میان این همه تمرکز گرایی، خطشکن بود. دیبیسی فارسی که یک سال است از شبکه دوم سیما پخش میشود، ثابت کرد میشود در شهری غیر از تهران و با همین جوانهای شهرستانی، کارِ خوب و قابل قبول تولید کرد.
فعلا همین.
پ ن: ناگفته نماند که بنظرم حامد بامروتنژاد، مدیر شبکه دو، با تکیه بر تجربهی موفق جشنوارهی مردمی فیلم عمار و محسن برمهانی، معاون سیما، رویکرد یا حداقل تمایلشان، تمرکززدایی از تهران است...
منبع : https://www.instagram.com/p/CsJA_o1okS0/?igsh=dm92dWl3bmhkNjV0