محمد صادق صفري زاده
محمد صادق صفري زاده
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

صدا و سيماي ملي وتحول ؛ تناقض حل شدني!

از ابتدای اختراع تلویزیون‌ با قابلیت ارسال تصاویردر سال 1925 و فراگیر شدن آن در دهه­ ی 1950 میلادی در کشورهای پیشرفته همچون ایالات متحده و ورود آن به ایران در سال 1337 ه.ش تا به امروز، تلویزیون نقش مهمی در جهت دهی افکار عمومی و در بخش های‌ مختلف سرگرمی، خبری و ... داشته است؛ به­طوری که در حال حاضر نیز با توجه به گسترش روز افزون اینترنت، سرعت بالای تبادل داده، VODها و نرم افزارهای پخش آنلاین و... بر خلاف باور عمومی همچنان تلویزیون (شامل تلویزیون‌های کابلی و رادیویی) در سطح جهان، جزو پراستفاده‌ترین رسانه‌ها می‌باشد. (هر چند تخمین زده می‌شود که در آینده‌ی نزدیک اینترنت جای تلویزیون را بگیرد اما موانعی مانند عدم دسترسی همه‌ی مردم دنیا به اینترنت و قیمت بالاتر آن، بر سر راه این پیش‌بینی وجود دارد.)

اگر به آمار مراجعه کنیم، همچنان کشور‌های پیشرفته‌ای همچون ایالات متحده در صدر جدول استفاده از تلویزیون قراردارند.

با توجه به مطالب گفته شده، درمی‌یابیم که همچنان در سطح جهان تلویزیون به عنوان یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترینِ رسانه‌ها مورد استفاده قرارمی‌گیرد و می‌تواند مستقیماً در فرهنگ یک جامعه تاثیرگذار باشد.

پس از ورود تلویزیون به ایران در سال 1337ه.ش ؛ سرانجام در ششم تیر 1346ه.ش مجلس شورای ‌ملی وقت، لایحه­ی دولت درباره­ی ایجاد سازمان تلویزیون ملی ایران را به تصویب رساند. به‌مرور پس از تشکیل این سازمان، ایستگاه‌های مختلفی در تهران و شهرستان‌ها به­وجود آمد و تلویزیون به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل گشت.

بعد از وقوع انقلاب سال 57، سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران به سازمان صداو سیما­ی جمهوری اسلامی ایران تغییر نام یافت و سازمان صدا و سیما به­عنوان تنها متولی پخش برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی در ایران، جایگاه مهمی به­عنوان یک سازمان دولتی و حکومتی در ایران داشته و همواره در وقایع مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... اثرگذار بوده‌است.

سازمان صدا و سیما از ابتدای انقلاب تا به امروز فراز و نشیب‌های زیادی داشته اما بدون شک در سال های اخیر و دوران مدیریت آقای علی عسگری، صدا و سیما نه تنها نتوانسته‌ اعتماد مردم را جلب نماید، بلکه بدترین دوران تاریخ خود‌را سپری می‌کند؛ به­طوری­که بخش قابل توجهی از جامعه، دیگر اعتمادی به صدا و سیما ندارند و عملا صدا و سیما به یک سازمان بودجه خور عظیم تبدیل گشته‌ که تنها به­عنوان روابط عمومی ارگان‌های حکومتی و دولتی فعالیت می‌کند.

هرچند مدیرانی مانند آقای‌سرافراز در مدت کوتاه مدیریت خود در جهت اصلاح سازمان قدم برداشته‌اند اما نتوانستند موفق ظاهر شوند و مجبور به استعفا شدند و این مورد نشان‌دهنده‌ی اشکال سیستماتیک و ساختاری در سطوح مدیریتی سازمان صدا و سیما می‌باشد. البته نمی‌توان از اعمال نفوذ و قدرت برخی از سازمان ها و افراد قدرتمند در سازمان چشم پوشی کرد .

در سال ‌های اخیر وقایعی مانند مصاحبه‌های ساختگی، انعکاس ندادن نظرات واقعی مردم و اعتراضات آن‌ها، افتضاح اطلاع رسانی حادثه‌ی هواپیماي اکراینی، ممنوع‌التصویر کردن برخی از افراد، پاسخگو نبودن، دروغ‌گویی و... که همگی ناشی از عوامل مختلفی مانند سوء‌مدیریت، محافظه‌کاری مدیران‌، عدم صداقت آن‌ها و... می‌باشد، باعث فاصله‌ی هرچه بیشتر مردم و تلویزیون ملی شده‌است.

البته وجود مدیران بی‌مسئولیت در صدا و سیما که حتی برای تشک راحتی خود هواپیمای first class رزرو می‌کنند و کمترین ارزشی برای افکار عمومی قائل نیستند و یا مدیرانی که با درگیری‌های بی مورد با مجریان با سابقه، برای صدا و سیما حاشیه می‌سازند، بی‌تاثیر نبوده‌است.

حال پس از گذشت تقریبا 5 سال از مدیریت آقای ‌علی‌عسگری با حکم رهبر انقلاب، جناب آقای جبلی به­عنوان ریاست سازمان صدا و سیما انتخاب شدند. مدیری که به گفته خود برای ایجاد تحول در صدا و سیما آمده است.

این تغییرات شامل تغییر محتوایی و ساختاری می‌باشد که در بخش ساختاری ما شاهد تغییر برخی از مدیران سازمان بوده‌ایم و در بخش محتوایی هم برای مثال می‌توان به پوشش کاملاً درست و به­جای ماجرای هک کردن جایگاه‌های سوخت که به­دور از رویه­ی معمول و البته اشتباه سازمان در مورد این گونه اخبار که معمولاً با تکذیب و تغییر و انکار و... همراه می‌شد، اشاره کرد و یا پرداختن به مسئله‌ی امام جمعه لواسان و انتقاد جدی به شورای سیاست گذاری ائمه جمعه و برگذاری یک مناظره در باره‌ي این موضوع، انتقاد جدی و به­جا از انتصابات در شهرداری و شخص آقای زاکانی و هم‌چنین پوشش خبری از اعتراضات اصفهان.

همه‌ی این موارد شاید نشان کاملی از یک تحول نباشد، که نیست، اما می­تواند نشانی از عزم راسخ برای ایجاد این تحول و همچنین تغییرات جدی در سازمان صدا و سیما باشد و قاعدتاً این تحول می‌تواند اعتماد عموم جامعه ‌را به صدا و سیما بازگرداند.

البته توقع ما به­عنوان بخشی‌ از جامعه و قشر دانشجو بیشتر از این موارد است و توقع می‌رود این تغییرات ادامه یافته و منجر به شفافیت سازمان در بخش های مختلف اداری، مالی و... شود و جناب جبلی باید خود را در برابر آحاد جامعه پاسخگو بداند و با برگزاری جلسات با قشرهای مختلف جامعه نظیر دانشجویان از نظرات و نقد‌های آن‌ها استفاده نماید.

البته در این راه قطعاً مشکلات و فشار‌هایی بر سازمان و شخص جناب جبلی وارد می‌شود؛ که می‌توان به حملات سازمان یافته برخی از افراد که با تغییرات صدا و سیما، خود را در خطر می‌بینند و سرانجام ایشان را با سرانجام آقای سرافراز یکسان می‌دانند، اشاره نمود که در این رابطه جناب جبلی در صفحه ­­ی شخصی خود با اشاره به این مورد نوشتند: "تحول در صداوسیما یک گزینه نیست، یک ضرورت است. تمرکز اهالی تحول با داستان‌پردازی و توهمات تحول‌ستیزان برهم نمی‌خورد." که نشان از عزم جدی ایشان برای تحول دارد.

در انتها ما نیز از این تغییرات که در راستای بهبود عملکرد ساختاری و محتوایی سازمان صورت می‌گیرد، حمایت کرده و البته همچنان نقد های اصلاح نشده خود را به صدا و سیما وارد می‌دانیم و برای ایشان در این مسیر آرزوی موفقیت داریم.

نشريه معيارصدا و سيماپيمان جبلي
دانشجوي مهندسي برق _علاقه مند به موضوعات سياسي،اجتماعي _عضو شوراي مركزي مجمع دانشجويان عدالتخواه دانشگاه قم_مدير مسئول و سردبير نشريه معيار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید