ویرگول
ورودثبت نام
ماهان خلیلی
ماهان خلیلی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

شکل گرفتن تدریجی یک رویای خون‌آلود

«عده‌ای میخندیدند، عده‌ای اشک میریختند، اما بیشترشان ساکت بودند.
اکنون من به مرگ تبدیل شده‌ام؛ نابودکننده دنیاها!»
«جی‌رابرت اوپنهایمر» ملقب به پدر بمب اتم، بیشترین تاثیر بر روی دنیایی که اکنون درحال زیست در اونیم رو داشته. وسیله‌ای که توسط این مرد ساخته شد، از طرفی حافظ صلح، و از طرفی «نابود کننده دنیاهاست»
هیچکس نمیدونه زمانی که «اوپنهایمر» درحال ساخت این وسیله بوده، چی در ذهن اون میگذشته. شاید اون میخواسته معروف‌ترین شخص جهان باشه، شاید میخواسته از کشورش محافظت کنه و خیلی چیزهای دیگه!
اما چیزی که مشهوده، اینه که وسیله اون باعث مرگ نزدیک به دویست و بیست هزار انسان در«هیروشیما» و«ناگازاکی» بوده.

«احساس میکنم دست‌های من به خون آلوده شده»

فیلم اوپنهایمر به سادگی زندگی اون رو به تصویر میکشه، اما از نقش بستن افکار اون بر پرده سینما کمی ناموفق ظاهر میشه.
اون کسیه که خطرناک‌ترین سلاح کشتار جمعی رو ساخته، سلاحی که هر زمان که کشوری قصد استفاده از اونو داشته باشه، خطری برای نابودی «بشریت» برجسته میشه.

«آلبرت، زمانی که برای اون محاسبه ها پیشت اومدم، فکرمیکردیم داریم چیزی میسازیم که میتونه بشریت رو نابود کنه؛ فکرمیکنم همینطوره»

«اوپنهایمر» به کاردگردانی نولان، با روایتی جذاب و موسیقی میخکوب کننده، تمام احساسات رو به شما انتقال میده.
در نهایت، این ما هستیم که باید «جی‌رابرت اوپنهایمر» و گروهش رو قضاوت کنیم.

«زمانی احساس گناه کردم که فهمیدم این کشور از هر چیزی که به عنوان سلاح تولید میشه، استفاده میکنه»

احساس گناه
نویسنده.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید