می خواستم یه خلاصه برداری از کتابی که تازه خوندم انجام بدم، دیدم هیچ جا بهتر از اینجا نیست :) تازه به این فکر افتادم که اینجوری میتونم رو مهارت تایپ ده انگشتیم هم کار کنم :دی خلاصه اگه این متن به دستتون میرسه زیاد سخت نگیرین.
اینجا خلاصه ی کوتاهی از این کتاب رو مینویسم، این کتاب در اصل درمورد مزایای بازاریابی شبکه ایه ولی من اینجا با توجه به تجربه ای که داشتم کمتر به بازاریابی شبکه ای میپردازم و درعوض دیدگاه فوق العاده ای که کتاب سعی داره اون رو معرفی کنه رو میگم.
اول از همه نویسنده به این می پردازه که چه چیزی باعث به قدرت و ثروت رسیدن شما تو کسب و کار میشه؟
جواب: ایجاد یک شبکه ی قدرتمند.
زمانی که شما ارتباطات قوی با انسانهای پیرامون خودتون داشته باشید، زمانی که شما افرادی رو پیرامون خودتون داشته باشید که بتونید روی اونا حساب کنید، شما میتونید یه تیم خوب بسازید و اون تیم براتون ثروت میسازه، یا اینکه بواسطه ی اون افراد فرصت های خیلی خوبی نصیب شما میشه.(نکته: همیشه سعی کنید با افرادی که جایگاه خوبی دارن ارتباط برقرار کنید). اینو یادتون باشه که باید دوستایی داشته باشید که شما رو به جلو هل بدن نه به عقب!
یادتون باشه سیستم آموزشی تو کل دنیا آدمها رو پرورش میده تا کارمندهای خوبی باشن، نه اینکه خودشون مالک کسب و کار خودشون بشن. لذا خودت باید برای رسیدن به ثروت تلاش کنی و چیزایی رو یاد بگیری که هیچوقت بهت آموزش نمیدن، یاد بگیر کاری کنی پول برات کار کنه نه اینکه تو برای پول کار کنی!
نویسنده تاکید میکنه که در کنار شغل اصلیتون به برپایی یه کار پاره وقت بپردازین تا زمانی که سوددهی این کار با حقوق شما برابر بشه، حالا شاید بشه شغلتون رو رها کنید به کسب و کار خودتون بپردازین.
شما میتونید از راه خساست، کلاهبرداری و دزدی، ازدواج با یه شخص پولدار، سخت کار کردن یا .... پولدار بشید، میتونید اون راه ها رو هم انتخاب کنید :)
نویسنده آدم ها رو به 4 دسته تو کارشون تقسیم میکنه،
اول کارمندها
دوم خویش فرما: کسانی خودشون آقای خوشونن و نهایت چند تا زیردست و شاگرد دارن، مثل تعمیرکارها
سوم مالک کسب و کار: کسانی که یه شرکت با بیش از 500 تا کارمند دارن.
چهارم سرمایه دار
ببینید بیشتر درآمدتون از کدوم راه بدست میاد، اگر از شرکتی به طور مداوم حقوق میگیرید کارمند، اگر کسب و کار کوچکی دارید یا از تخصصتون پول درمیارید خویش فرما، اگر بیشتر درآمدتون از راه سرمایه گذاریه، سرمایه دار، و درنهایت اگر ........ .
اینجا غیر از اینکه باید دقت کنید خودتون داخل چه ربعی قرار دارید، باید به این هم توجه کنید که دوستانتون هم تو کدوم ربع قرار میگیرن.
هر کدوم از این ربع ها ارزشهای اساسی دارن، مثلا برای ذهنیت کارمندی، امنیت شغلی خیلی مهمه، برای یه خویش فرما این خیلی مهمه که بین آدمایی که باهاشون کار میکنه خودش بهترین باشه، یعنی بیشترین دانش رو معمولا تو کسب و کار کوچیکشون، خودشون دارن، مثلا یه تعمیرکار هیچوقت یه تعمیرکار بهتر از خودش رو استخدام نمیکنه. خویش فرماها خیلی متکی به خودشونن و معمولا اهل همکاری با دیگران نیستن. مالکهای کسب و کار آرزوهای بزرگی دارن و خودشون کار رو از صفر استارت میزنن و به گسترشش چشم دارن و به دنبال ارتباطن، افرادی مثل توماس ادیسون(موسس جنرال الکتریک)، هنری فورد(خودروسازی فورد) و بیل گیتس(ماکروسافت) تو این دسته قرار میگیرن، اگه دیدید یه نفر با این لحن حرف میزنه که :« بیست درصد از سرمایه م سود است» اون تو دسته ی سرمایه دارها قرار میگیره، سرمایه دارها معمولا بین اوراق قرضه و سهام و صندوق سرمایه گذاری خودشون رو نشون میدن.