امروز صداوسیمای ایران یک بار دیگر فیلم هندی «لگان»(باج) را پخش کرد. فیلم داستان جوانی روستایی است که در هندِ مستعمره به فرمانداران انگلیسی چالش بازی کریکت میدهد. فیلمی بسیار معروف و موفق در گیشه، که توانست حتی نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی شود. در این فیلم تلاش شده که ایده «هندوستان متحد در مقابل دشمن خارجی» ترویج شود. اعضای یک روستا در مقابل استعمارگران انگلیسی در مسابقه کریکت صف میکشند. در تیم روستاییان به کاپیتانی بووان(قهرمان فیلم) علاوه بر بازیکنان هندو، بازیکن مسلمان هم هست و برای اینکه تیم همه شمول تر شود، ناگهان یک سیک ناسیونالیست از ناکجاآباد به این روستا می آید و به تیم ملحق میشود. اما امروز نکته جالبی از این فیلم فهمیدم که چندین سال پیش نفهمیده بودم. در نسخه دوبله صداوسیمای ایران، در جایی از فیلم، در هنگام تمرین تیم ناگهان توپ به خارج از زمین میرود؛ جایی که فردی برهنه با دست معلول، خجل و تنها نشسته است. نام این فرد ضعیف و رقتآور کاچرا است(کاچرا در هندی بمعنای زباله است). بووان او را به خاطر پرتاب قوس دارش به تیم دعوت میکند و همه با عصبانیت از تیم خارج میشوند و میگویند «چرا باید یک معلول به تیم بیاید وقتی خطر باخت و پرداخت سه برابری مالیات ما را تهدید میکند؟» بووان میگوید که نبایستی یک انسان را بخاطر معلولیتش از بقیه پایینتر دانست. نهایتا همه در مقابل سخن او تسلیم شده و اجازه میدهند کاچرا به تیم ملحق شود.
ظنِ حساسِ من، به این صحنه مشکوک شد. چرا روستاییان اینقدر عصبانیت نشان دادند؟ بلافاصله اینترنت را سرچ کردم و متوجه شدم صداوسیما در داستان دست برده و اهل روستا فقط بخاطر معلول بودن کاچرا عصبانی نبوده اند. کاچرا یک دالیت(نجس) بوده و اعتراض اهل روستا هم نه به معلولیت او، که به نجس بودن او برمیگردد. آنها در آن سکانس نمیگویند که چرا یک فرد معلول را بازی میدهی، بلکه به بووان میگویند:«برو با بریتانیاییها با این بازی مسخره بجنگ ولی مقدسات را زیر پا نگذار!» برخلاف دوبله صداوسیما، بووان در پاسخ به آنها مثالی از رامایانا می آورد تا زیر پا گذاشتن کاست را مشروع کند(و جالب است که این مثال هم در بین عالمان مذهب هندو محل اختلاف است!) و نهایتا دیگران با این استدلال مذهبی از دل رامایانا حاضر میشوند که کاچرا را در تیم بپذیرند. استدلال به متنی که خود بوجود آورنده وضعیت نجسی است، برای تعلیق کردن نجسی از یک فرد، برای هدفی والا! بعد از پی بردن به این خیانت و دستبرد در سناریو، داستان و جهان فیلم ناگهان برای من تغییر کرد. هنوز در قرن بیست و یکم، دست گذاشتن و صحبت کردن بر روی مساله نجسها در هند محل منازعه است.
آیا این تنها یک فیلم است؟ وضعیت نجسی بدترین و شدیدترین وضعیت تبعیضی است که یک مذهب بوجود آورده است. حجاب زنان در اسلام شاید فقط چند تکه پارچه را بر بدن زن اضافه تر کند و محرومیت از خوردن شراب در مذهب یهود، چندان امر غیرقابل تحملی نیست. اما اینکه مذهبی، گروهی از باورمندان بخود را تبدیل به افراد پست کند و بر آنها واجب کند که خود را پایینتر از دیگران بدانند و به آب و غذا و انسانهای دیگر دست نزنند سخت است. و اگر بدانیم که مذهب هندو این امر را در فرزندان نجسها تا ابد موروثی ساخته، چیزی است که توجیه آن جز با ایمانی کورکورانه ممکن نخواهد بود.
در این سالها، روشنفکران و پیشروان استقلال هند، سعی کرده اند دست به بازخوانی هندوییسم بزنند تا تبعیضهای خشن گذشته علیه نجسها و زنها از آن پیراسته شود. از سردمداران این روش، باپوی هندوستان، گاندی بود. او سعی در منعطف کردن قوانین هندوییسم برای نجسها کرد. اما آیا این اصلاحگری ها چیزی را تغییر داده؟ تقریبا نه. روشنفکری دینی هندویی، سعی میکند از ایده های ریگ ودا و رامایانا، «هندوییسم خوب» بسازد، اما این ممکن نیست مگر اینکه کاست به رسمیت شناخته شود. باپوی هندوستان، گاندی کبیر، توانست با نطقهای صادقانه و نیتهای خوب و ژستهای انسانی چندین تن از بزرگان نجس را به خود بخواند، اما در مقابل فرد دانشمندی چون دکتر آمبدکار راهی از پیش نبرد و نتوانست روشنفکری دینی هندویی را به او بفروشد. تا زمانی که کاستی وجود دارد، هریجانی هست. و تا زمانی که هریجانی وجود داشته باشد، نجسی هم هست. این است که در فیلم، خوانش ناقصی از رامایانا کاچرای خجل را وارد بازی میکند. اما کماکان فیلم قادر نیست خانواده و کسان او را هم در فیلم پخش کند. و قادر نیست او را سالم و تمیز و قوی نشان دهد. باید برای او معلولیتی ایجاد کند تا این رفتار وقیح و شدید هندویی توجیه شود.
این واقعیتها نشان میدهد که ما بشدت از هندوستان غافلیم. کشوری که معروف به بهترین دموکراسی جهان در حال توسعه است، در واقع مامن راستگرایی افراطی و خشونت است. مسلمانان و نجسها، هر یک بنحوی مورد این تبعیض اکثریت سالارانه هستند. دولت هندی با اتکا به نیروی یک میلیارد انسان در حال توسعه ایدئولوژی خطرناک مغفولی است که میتواند حتی در یک دموکراسی پارلمانی و با وجود تحزب و تفکیک قوا استمرار حیات و توسعه داشته باشد. با علم به اینکه هندوییسم، هاله ای مقدس بر روی مناسبات نابرابر اجتماعی هزاران ساله هندوستان افکنده، سخت است که از اصلاح سخن گفت. خارج شدن از هندوییسم برای هندیان سخت است. نه تنها لیبرالها و راستهای کشور خود را وابسته به رامایانا میدانند، که حتی گروههای چپ و کمونیست این کشور نیز بر خوانشهای «هندوییسم خوب» امثال گاندی صحه میگذارد.
دویست میلیون نجس، که عمدتا از لحاظ اجتماعی-اقتصادی رتبه پایینی دارند، و هنوز در مدرسه و اجتماع طرد میشوند نشانه واضحی از اوضاع وحشتناک و مغفول هند است. وقایع خشن مسجد بابری در دهه نود، و وقایع ایام اخیر در هندوستان هم نمونه های دیگری است.