سریال جومونگ یکی از موفقترین تولیدات تلویزیونی جهان است و طرفداران بسیار زیادی در سرتاسر دنیا دارد. این سریال با وجود گذشت بیش از ده سال، همچنان در خیلی از کشورها بازپخش میشود و آن قدر موثر و قوی بوده که حتی وارد فرهنگ عامه خیلی از کشورها شده است.
چرا این سریال اینقدر مورد توجه است؟ چون داستان آن لذتبخش، مهیج و همدلانه است. چیزی که ما با آن کار داریم، رگههای قوی ایدئولوژیک این سریال است که میتواند برای عامه بشدت خطرناک باشد. چندی از این ایدهها و مضرات آن را به ترتیب فهرست میکنم:
1- اشارات فراوان فیلم به جادو، طلسم، معجزه و خرافه. سازنده سریال نه تنها داستان را بر این امور بنا کرده، بلکه آنها را تصدیق کرده و مشروعیت اعمال و قهرمانان داستان را بر آن بنا کرده است. حضور زنی اثیری و جادویی در فیلم، تصدیق کردن تواناییهای خارق طبیعت کاهنان و جادوگران دربار، پیشگوییباوری و نظایر آن برای عامه مردم خطرناک و فاسدکننده است. مردم عادی با دیدن چنین چیزهایی به فره ایزدی و تقدس فرمانروایان و سلاطین باور میکنند و یا برای ریاست کشور خود به دنبال چنین موجوداتی میگردند که از قضا سالوسها و کلاهبرداران با سواستفاده از چنین نگاهی بر ایشان مسلط میشوند.
2- باور به وجود رهبر و سیاستمداری کاریزماتیک، صالح و معصوم. داستان بر این پایه بنا شده که عالیجناب هموسو و فرزندش جومونگ در دوره فعالیت سیاسی خود معصومند و هرگز دچار خطایی نمیشوند. آنها به دنبال قدرت و نام نیستند و صرفا برای هدفی مقدس میجنگند و تشخیص و علم آنها هم هرگز دچار اغتشاش نمیشود. هر شخصیتی اگر به دنبال هموسو و جومونگ برود هرگز گمراه نخواهد شد. افراد در حضور این دو قهرمان میتوانند عقل خود را کاملا تعطیل کرده و نقش جوارح خارجی این دو رهبر را بازی کنند. خلاصه اینکه جومونگ و هموسو نه به رعایای عاقل و فیلسوف که به مشتی دستمالکش «بله عالیجناب»گو نیاز دارند تا ایدههای صددرصد درست خود را محقق کنند.
3- سودای ناسیونالیسم قومی. ناسیونالیسم قومی خود ستمی مضاعف برای شهروندان است و ایدهای مردسالار، نژادباور و دیگرستیز است. ناسیونالیسم قومی به دنبال عدالت نیست، بلکه میخواهد خود در جایگاه ستمگر بنشیند. در داستان جومونگ مرتبا میشنویم که وی به دنبال این است که مردمان همنژاد و همقبیله خود را جمع کند و امپراطوری هان را نابود نماید. وانگهی ساختن کشوری برای مردم کرهای قابل قبول است اما چرا این دولت و کشور باید به دنبال نابود کردن چین باشد؟ مردم چین چه گناهی کردهاند که جومونگ میخواهد آنان را نابود کند؟
4- شیطانی بودن جهان. در دنیای سریال، به غیر از جومونگ و گروهش تمامی بشریت یا شریر و شیطان هستند و یا همکار شریران و شیاطینند. در خارج از محدوده گوگوریو هیچ حقیقت و خوبیای در جهان نیست و خداوند(که خود از مردم گوگوریو است) حقیقت و خیر را فقط به این مردم عنایت فرموده است.
5- تقدیس جنگ و جنگاوری. در این سریال جنگیدن و خشونت کار آدمهای خوب است و آنانی که به دنبال صلح هستند همگی خائن، وطنفروش، بیشرف و بیناموسند. آدمهای خوب کسانی هستند که در هر شرایطی جنگ میخواهند و حاضر نیستند زیر بار هیچگونه صلحی بروند و کشور ایدهآل از نظر ایشان مملکتی است که یکسره در تمامی مرزهایش با کشورهای دیگر در حال جنگ باشد. معمولا تمامی ایدئولوژیهای فاشیستی جنگ و خشونت را راهی مقدس میدانند و از همین رو در بین لاتها و بیسروپاها طرفداران زیادی پیدا میکنند. اگر در این فیلم هم دقت کنیم، تمامی یاران اصیل و سرسپرده جومونگ هم در ابتدا دزد، چاقوکش، راهزن، لات و جیببر بودند و جومونگ بعدها پایه کشورش را روی مشتی اراذل و بیسواد گذاشت که تا همین چندی پیش راه مردم بینوا را در درهها میگرفتند و یا در بازار خلق مظلوم خدا را خفت میکردند و یا شبها از دیوار مردم تا میشدند.