ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا حسین زاده
محمدرضا حسین زاده
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

آنچه در 19 سالگی تجربه کردم

امروز 2 بهمن ماه، چهار روز از آغاز بیست سالگی‌م می گذره و حس فوق العاده‌ای دارم. احساس خستگی، غرور، اعتماد به نفس و پیشرفت. اما چرا؟


دی ماه سال پیش در حالی 19 سالگی‌مو جشن گرفتم به عنوان تکنسین کامپیوتر به مدارس و آموزشگاه های مختلف می رفتم و سیستم هاشون رو سرویس می کردم و از فروردین 99 مشغول به کار در جهاد دانشگاهی صنعتی شریف شدم و همچنان مشغولم البته :D

اما چه تجربه هایی کسب کردم؟

چشم تو چشم

معمولا وقتی می رفتم مدرسه و آموزشگاه ها، اول از همه مشکلاتشون رو می پرسیدم. اما این سوال و جواب معمولا با نگاه کردن به همه چیز به جز چشم کارفرما همراه بود که باعث می شد احساس ضعف بهم دست بده و بزارم بهم تسلط پیدا کنن. شاید بپرسید اگه تسلط پیدا کنن چی می شه؟ باعث می شد اعتماد به نفسم پایین بیاد در حین کار و از همه مهمتر آخر کار نتونم سر هزینه ها باهاشون کنار بیام.

قبل از هر کاری، قرارداد ببند

دورانی که می رفتم مدارس مختلف برای سرویس کامپیوتر ها، اغلب از طرف مدیر مدرسه خودم می رفتم و به سبب آشنایی که داشتم در مورد هزینه ها صحبت نمی کردم که این باعث می شد آخر کارم کمتر از اون چیزی که کار کردم بگیرم و این اصلا حس خوبی نداشت. این تجربه باعث شد وقتی به جهاد دانشگاهی رفتم( که اون هم با اینکه از طرف یکی از معلم های دوران دبیرستانم بود) سعی کردم موضوع قرار داد رو تو مصاحبه تاکید کنم تا از همین اول کار وظایف و حقوقی که می گیرم مشخص باشه.

مسئولیت 100% کارهات خودتی

تا قبل اینکه برم جهاد دانشگاهی به این جمله خیلی ایمان نداشتم. اما باور کنید اگه مسئولیت صد در صد زندگی تون رو به عهده بگیرید حس خیلی خوبی دارید. اگه اشتباهی تو کارتون پیش اومد که مقصرش شما نبودید خودتون رو کنار نکشید و تقصیر رو گردن کس دیگه ای نندازید. اگه به هر روشی می تونید حلش کنید، حلش کنید. تو دوران کاری که داشتم سعی کردم هیچوقت از جمله به من ربطی نداره استفاده نکنم. اینجوری حس بهتری دارم تا اینکه خودم رو کنار بکشم و بگم مشکل خودتونه.

اشتباه کردی؟ بهش اعتراف کن!

شاید با این جمله مخالف باشید اما من هیچوقت از اشتباهاتی که مرتکب می شدم فرار نمی کردم. اگه فیلمی ضبط نمی شد، صدایی رکورد نمی شد یا ... در اولین فرصت می رفتم به مدیرم می گفتم تا راجبش تصمیم بگیریم. البته این قضیه به مدیرتونم بستگی داره. قاعدتا اگه با اولین اشتباه کلی سرتون غر بزنه اشتباه بعدی رو نمی رید بگید. خداروشکر که مدیر من از دسته آدم ها نیست. یادتون باشه همیشه اشتباه اول حق با شماست ، مواظب اشتباه دوم باشید.

همیشه نگو چشم

خب مسئله‌ای که هست اینه که من سنم از همه کسایی که باهاشون کار می کنم کمتره. اما این دلیل نمی شه تا همیشه بگم چشم. اگه با انجام کاری، یا نحوه انجام دادنش مشکل داشته باشم و بدونم این کار انجام دادنش به نوعی وقت هدر دادنه حتما بیانش می کنم و از گفتنش ترسی ندارم. همیشه حرفتون رو بزنید و بزارید بقیه نظرتون رو بشنون حتی اگه مخالفت بشه. به کاری که اعتقاد دارید انجامش بدید.




خب قاعدتا این یک سالی که گذشت تجربه های خیلی زیادی کسب کردم که همش رو باهم نمی تونم بزارم. شما برای یه پسر 20 ساله چه توصیه هایی دارید؟

با من می تونید تو اینستاگرام در ارتباط باشید :)

instagram.com/mh.gr







تجربهپرده سبزمحمدرضا حسین زاده
علاقه‌مند به تولید محتوای آموزشی ، طراحی وب و گرافیک. موسس رسانه آموزشی کوچک گیک آنلاین :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید