محمد مهدی وزیری
محمد مهدی وزیری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سفری دُشخوار و تلخ از دهلیزهای خَم‌اندرخَم و پیچ‌اندر‌پیچ از پی هیچ!


نوشتن سخت است.

خصوصا برای ما نسل کم‌حوصله.

همچون ذره‌ای در کهکشان‌ها معلق مانده‌ایم و دیگر نمی‌توانیم به نقش اصلی هیچ قصه‌ای تماما دل بدهیم.

هر لحظه به این سیرورت نامعلوم تن می‌دهیم و به ناچار با تردید و تغییر زنده‌ایم.

در میانه این تردید بزرگ، جبر بازیگری در ایسم‌های تمامیت خواهانه‌شان را هم باید تحمل کنیم. بپوشانیم و سرسپرده باشیم و اعتراض نکنیم.

قدرت افسون‌شدگانش را کور می‌کند، ما را دشمن.

گفتند دشمنید!

چه ساده، چه به سادگی گفتند و چه ساده...

چه به سادگی کشتند.

ای کاش همدلی بیشتری در تحمل بار هستی، این رنج مشترک، داشته باشیم.

افسوس که غربت خاصیت زندگیست.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید