به عنوان یک طلبه و مبلغ دینی، وظیفه خود دانستم درباره یکی از اصول همیشگی مسلمانان، یعنی وحدت اسلامی، مقالهای کوتاه و ساده بنویسم.
خدای متعال در آیات متعددی از قرآن، بر اتحاد مسلمانان تأکید کرده است:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْكُمْ...» (حجرات/۱۰) مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان صلح برقرار کنید...
«وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ...» (انفال/۴۶) با هم نزاع نکنید که سست میشوید و قدرت شما از میان میرود...
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا...» (آلعمران/۱۰۳) همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید...
«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً...» (انبیاء/۹۲) این امت شما، امت یگانهای است و من پروردگار شمایم، پس مرا بپرستید...
اهلبیت علیهمالسلام، نمونههای بارز معتقد به وحدت اسلامی بودهاند و با اهلسنت برادرانه رفتار میکردند...
در ادامه، با ذکر مثال به این مسئله میپردازیم:
امام صادق(ع) فرمودهاند:
در نماز جماعت آنان شرکت کنید، در تشییع جنازههایشان حاضر شوید، با آنان در خوشی و ناخوشی باشید تا بگویند جعفریها پیرو خوبیاند. (وسائلالشیعه، ج ۱۶، ص ۵۰۰)
امام رضا(ع) هم در مناظرات علمی با دانشمندان اهلسنت و ادیان دیگر، با ادب و احترام رفتار کردند و به جای تکفیر، از منطق و برهان استفاده نمودند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر فرمودند: «مردم دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند یا هم نوع انسانی تو» (نهجالبلاغه، نامه ۵۳). این نگاه نشان میدهد که اصل بر تعامل اخلاقی و انسانی با دیگران است.
همچنین در منابع ذکر شده که بسیاری از شاگردان علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) از میان اهلسنت بودند، و ائمه نه تنها مانع نشدند بلکه از این تعامل علمی استقبال کردند.
برادران اهلسنت، از نزدیکترین مردم به ما هستند.
با ما در خیلی از مسائل مشترکات دارند:
خدا، پیامبر، قبله، قرآن، نماز، روزه، حج، زکات، جهاد و...
آیا صحیح است که به جای حفظ وحدت، دنبال اختلافافکنی باشیم؟
عقل جمعی میگوید:
دشمنان اسلام متحد هستند، پس تفرقه داخلی، بزرگترین هدیه به آنان است.
تاریخ نشان داده هر جا مسلمانان با هم درگیر شدند، قدرتشان فرو ریخت.
در علوم اجتماعی اصطلاحی به نام «سرمایه اجتماعی» وجود دارد؛ یعنی اعتماد و همکاری میان اعضای یک جامعه. هرچه این سرمایه بیشتر باشد، جامعه مقاومتر است؛ وحدت اسلامی در حقیقت، همان سرمایه اجتماعی امت است. اگر این سرمایه از دست برود، دشمنان بدون زحمت، بر مسلمانان غلبه خواهند کرد.
شبهه ۱: اگر وحدت مهم است، پس بحثهای اعتقادی چه میشود؟
پاسخ:
بحث اعتقادی بایستی در جای خود صورت پذیرد و همچنین نباید طوری مطرح شود که موجب نفرت، دشمنی یا اختلاف شود؛ گفتوگو باید محترمانه، علمی و به دور از توهین و تحریک باشد.
شبهه ۲: ما فقط در قبله و کتاب با اهلسنت مشترکیم، بقیهاش اختلاف است.
پاسخ:
اگر اشتراک را تنها به تطابق صد درصدی محدود کنیم، حتی دو شیعه هم مشترک نخواهند بود! اختلاف برداشت طبیعی است، اما اشتراک در اصول محوری دین مثل خدا، پیامبر و قرآن کافی است برای برادری.
شبهه ۳: اهلسنت ما را دشمن میدانند!
پاسخ:
تجربه نشان داده در بسیاری از مناطق، شیعه و سنی برادرانه زندگی میکنند. اگر عدهای خطا میکنند، نمیتوان همه را به یک چوب راند. وظیفه ما این است که به اخلاق پایبند باشیم.
شبهه ۴: اهلسنت مومن نیستند و فقط کسانی که ولایت اهلبیت را قبول دارند مومن هستند، زیرا روایات، ایمان را تخصیص زدهاند!
پاسخ:
این جمله کامل نیست، ایمان در علم لغت از ریشه أمن به معنای باور قلبی است، یعنی هر کسی میتواند مراتبی از ایمان را داشته باشد، زیرا ایمان درجهبندی شده است؛ به عقیده بنده، مصداق اَتَمّ مومنین شیعیان واقعی هستند؛ با توجه به قرائن عقلی و نقلی، روایات اصل ایمان غیر شیعیان را انکار نمیکنند.
این آیه، به افزایش ایمان و لذا درجهبندی بودن آن اشاره کرده است:
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ المومِنِينَ لِیَزدادوا ایمانا مَّعَ ایمانِهِم...» (فتح/۴)
این آیه نشانگر این است که حتی برخی از اهلکتاب هم مومن هستند:
«وَلَو ءَامَنَ أَهل الكِتابِ لَكَانَ خَيرا لَّهُم مِّنهُمُ المُؤمِنُونَ وَأَكثرُهُمُ ٱلفَاسِقُونَ» (آلعمران/۱۱۰)
کسانی که نزد خداوند به هر نحوی معذور باشند، اگر به آنچه میدانند عمل کنند، بیتردید میتوانند به درجات بالای ایمان، و حتی مرتبه کامل آن مسئله دست یابند، زیرا از انجام وظایفشان دریغ نمیکنند...
در تاریخ، هر جا مسلمانان با هم نزاع کردند، قدرت سیاسی و علمیشان سقوط کرد.
در قرن اخیر، بزرگان شیعه و سنی (مثل آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت در مصر) با فتاوای مهم، راه وحدت را باز کردند.
امروز هم در برابر تهدیدهای مشترکی مثل صهیونیسم و اسلامهراسی، تنها راه قدرت مسلمانان، وحدت است.
سقوط آندلس یکی از نمونههای تاریخی تفرقه مسلمانان بود؛ آنگاه که درگیر اختلافات داخلی شدند، زمینه برای پیروزی دشمنان فراهم شد.
در مقابل، اتحاد مسلمانان در برابر صلیبیها یا در مقاومت مردم فلسطین، نشان داد وحدت چقدر میتواند قدرتآفرین باشد.
برای تحقق وحدت اسلامی، باید:
پرهیز از توهین به مقدسات یکدیگر.
گفتوگوهای علمی و محترمانه بدون توهین.
همپیمانی در مسائل اجتماعی و سیاسی مشترک؛ مانند دفاع از فلسطین.
تکیه بر مشترکات عبادی؛ مثل قرآن، حج، رمضان و...
پرهیز از دامنزدن به اختلافات در رسانهها و منابر.
ایجاد مراکز مشترک علمی و دانشگاهی میان شیعه و سنی.
برگزاری همایشهای بینالمذهبی با محوریت مشترکات.
همکاری در پروژههای اجتماعی (مثل کمکرسانی به مناطق محروم) برای تقویت روابط عملی میان مذاهب.
با توجه به آیات قرآن، سیره اهلبیت علیهمالسلام و حکم عقل، وحدت اسلامی یک وظیفه الهی است.
برادری میان مسلمانان، اصل مهمی است که باید همواره در گفتار و رفتار ما حفظ شود.
در این مسیر نکاتی را با شما به اشتراک میگذارم:
ما مأمور به قضاوت درونی انسانها نیستیم؛ سنجش ایمان حقیقی و درجات آن، تنها در اختیار خداوند متعال است.
اصل برخورد ما با دیگر مسلمانان، باید برادری، همدلی و احترام باشد، نه تکفیر و طرد.
خداوند بر اساس علم و عدل خود، هر کس را به اندازه معرفت و مسئولیتش مورد حساب قرار میدهد.
همانگونه که خداوند میفرماید:
«لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَما فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ، فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ، وَاللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (بقره/۲۸۴) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، تنها از آنِ خداست. [بنابراين] اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا پنهان داريد، خداوند شما را طبق آن محاسبه مىكند. پس هركه را بخواهد [و شايستگى داشته باشد] مىبخشد و هركه را بخواهد [و مستحقّ باشد] مجازات مىكند و خداوند بر هر چيزى تواناست.
پس بیاییم به جای داوری، دلهایمان را به هم نزدیک کنیم، و به جای اختلافافکنی، پیامآوران رحمت و وحدت باشیم.