مادرش فوت کرده بود
به خاطر شرایط کرونا نمی توانستی به دیدنش بروی و همین طور سر خاکسپاری برای تسکین دردش
و تو تصمیم به نرفتن می کنی تا چند روز دیگر که موقعیت بهتری پیش بیاید
حالا بیا یک قصیه ای را بگویم
آیا اگر دندان درد داشتی جوری که با هیچ چیز تسکین نمی یافت منظورم این است که می دانستی دردت حالا حالا ها خوب نمی شود و از طرفی احساس می کنی دندان های عقلت در آمده و باید هر چه زودتر از شرش خلاص شوی مبادا زیبایی دندان هایت را از بین ببرد و دوباره بخواهی پول ارتودنسی بدهی پس سریعا شماره مطب دکتر رو میگیری و خودت رو هر چه زودتر میرسونی حتی با شرایط کرونا حتی با فرض اینکه کرونا بگیری
چه چیزی فرق کرد؟
حال بیا یه خورده مهربان تر به تصمیمت احترام بزارم و بگم در مطب تعداد افراد کمتری وجود داره و در مراسم ختم باید آدم های نسبتا زیادی را ببینی
آیا این احتمال را نمی دی دکتری که در صورت تو خم می شود تا دندان هایت را بازرسی کند ناقل کرونا باشد مطبی که فضایش بسته است و...
نمی دانم.....
در این شرایط قرار نگرفتم
ولی اول که دیده این شکلی نسبت به قضیه نداشتم
بله من هم به مراسم ختم نمی رفتم و این نرفتم رو با بهونه کرونا، پیش وجدانم آروم می کردم و سعی می کردم از طریق تلفن همراه جویای حالش باشم (خیلی مسخرست خیلی...)
ولی حالا می گویم اون شخص شاید ارزش کرونا گرفتن من را نداشته بود قیمت وجودم را
بیاید با آدم ها رو راست باشیم
از ته و عمق دلمون دوسشون داشته باشیم
جایی که باید باشیم باشیم حتی به قیمت از دست دادن جونمون
حتی الان هم یه بهونه دیگه پیدا شد
اینکه اگه من کرونا بگیرم تو مراسم ختم ممکنه خانواده خودمم درگیر بشن پس بهتره نرم
و باز تو مطب دکتر ایا این احتمال وجود نداره؟
عقل نهیب میزنه این احتمالش کمتره و خانوادت تو رو درک می کنن که مجبوری
آیا مجبور نبودی پیش رفیقت باشی؟
پیش خودت فکر کردی دور وبرش پر از آدمه و.......
هنوز هم کلی فکر به ذهنم هجوم میاره. گیج کننده است
حالا شما بگید چیکار می کردید؟