من بزرگترین مشکلی که تا سال گذشته داشتم این بود که کاری رو باید انجام می دادم و یادم می رفت.
مثلا همسرم میگفت برگشتنی شیرخشک بگیر برای بچه
وقتی میرسیدم خونه میگفت شیرخشک کو و ادامه داستان رو احتمالا راحت بشه حدث زد.
خیلی نگران بودم که نکنه آلزایمر گرفته باشم
منم که استرسی
تو دلم میگفتم این شروع آلزایمره
خلاصه، یکم به رفتارهام دقت کردم و گشتم دنبال راه چاره
دقت کردم دیدم من به شدت فکرم مشغول چیزهای مختلف هست
و کل مسیر برگشت به خونه دارم به اون چیزها فکر میکنم و وقت نمیکنم
فکر کنم ببینم آیا لازم بوده سوپر مارکت برم یا نه
یه روز به ذهنم رسید هرروز وقتی که من نزدیک شهرک میشم تصمیم میگیرم از بلوار اصلی برم خونه
یا از بلوار فرعی
تفاوت زیادی هم از نظر مسافت با هم ندارن
تنها تفاوتش تو این هست مسیر فرعی مغازه ای توش نیست و مغازه های شهرک توی مسیر اصلی هستن
ولی من هرروز ناخودآگاه به این نقطه میرسم شروع میکنم به فکر کردن از کدوم برم
گفتم پس هروقت لازم بود برای منزل خرید کنم، به اینجا رسیدم یاد خودم میندازم
بعد اون روزی نشد که من لازم باشه چیزی برای خونه بگیرم و یادم بره
من بعضی وقتها توی انتخاب بین حکیم، همت یا شیخ فضل الله برای رفتن به خونه هم کمی فکر میکنم، این یکی رو گذاشتم برای مواردی که توی شهرک پیدا نمیشه. مثل خریدن قطعه برای ماشین و ...
پس دیدم جواب میده، خوشحال شدم که آلزایمر ندارم و شروع کردم واسه چیزهای دیگه هم از این روش استفاده کردم
این چیزی که من اسمش رو گذاشتم نقطه یادآوری، چیزی هست که با دیدنش مجبور میشم به یک چیزی فکر کنم
وقتی شروع میکنم بهش فکر کردن، خب راحت میتونم چیزهای دیگر رو هم یادآوری کنم.
مثلا عمدتا یادم میره درخواست های مرخصی و ماموریت رو ثبت کنم.
برای این کار میتونیم یه استیکر چسبوندم روی مانیتور، یا حتی یه ایموجی بخریم بذاریم کنار مانیتور، و با خودمون بگیم هر زمان چشممون به این افتاد فکر کنیم آیا توی چند روز گذشته مرخصی یا ماموریت بودم؟
و اگر ثبت نکرده بودیم ثبتش کنیم.
حتی نقطه یادآوری فراتر از این هم میتونه باشه، حتما نیاز به دیدن نیست.
موقع کار با سرورها نیاز هست یک سرویسی رو ری استارت، استاپ یا حتی استارت کنم و قبلا یادم می رفت که چک کنم قطع و وصل شدن این سرویس ممکن هست لطمه ای به کار سرویس های دیگه میزنه یا نه
و بعد ری استارت یادم می افتاد.
پس شروع کردم کامند systemctl restart یا systemctl stop یا systemctl start (این ها کامندهای لینوکس برای مدیریت سرویس ها هست )رو برای خودم نقطه یادآوری کردن.
من بعد نوشتن systemctl یه کوچولو فکر میکنم ببینم اسم سرویس چی هست تا بتونم به systemctl پاسش بدم، مثلا:
systemctl restart nginx
خب همین بهترین موقعیت بود.
الان هر زمان میخوام این دستورها رو بزنم قبلش به این فکر میکنم اینها دردسر ساز نشن برام
من نمیدونم این چی هست که میتونه بهم کمک کنه
همین که فهمیدم آلزایمر ندارم و فقط بخاطر مشغول بودن زیاد ذهنم هست که بعضی چیزها رو یادم میره خوشحالم
شاید این چیزی که من گفتم (تمام سعیم رو کردم خوب توضیح بدم) یه توضیح علمی داری
شاید کسی بتونه اسم علمیش رو بگه و بهتر توضیح بده
ولی من چون میزان مطالعم توی این زمینه ها کم هست چیزی در موردش نمیدونم
و بصورت تجربی باهاش آشنا شدم
اگر میدونید حتما تو کامنت بگید که بتونم بیشتر درموردش بدونم
امیدوارم براتون مفید باشه
موفق باشید :)
