اهمیت درک و شناخت پدیده تغییر اقلیم و گرمایش جهانی در نوبل سال 2021 فیزیک
کادمی سلطنتی علوم سوئد جایزه نوبل فیزیک سال ۲۰۲۱ را به دلیل «مشارکت پیشگام در فهم از سامانههای پیچیده فیزیکی» به طور مشترک به سه فیزیکدان از آمریکا، ایتالیا و آلمان اهدا کرد.
«شیکورو مانابه» از آمریکا و «کلاوس هسلمن» از آلمان به دلیل نقششان در «مدلسازی فیزیکی اقلیم کره زمین و گرمایش جهانی» و جیورجیو پاریزی از ایتالیا برای تحقیقاتیش در زمینه «نابهنجاریها و نوسانات در سامانههای پیچیده در مقیاس اتمی تا سیارهای» توسط کمیته نوبل شایسته این عنوان تشخیص داده شدند.
شیکورو مانابه، هواشناس ۹۰ ساله در دانشگاه پرینستون آمریکا، از پیشگامان عرصه استفاده از کامپیوترها برای شبیهسازی تغییرات آب و هوایی است. این دانشمند که متولد توکیو است با پژوهشهایش نشان داد که افزایش دیاکسید کربن در جو کره زمین منجر به بالا رفتن دما و گرمایش جهانی میشود.
کلاوس هاسلمن ۸۹ ساله و متولد هامبورگ نیز با مدلسازی جوی و تحقیقاتش در زمینه آب و هوا ثابت کرد که افزایش دما در جو زمین به انتشار گاز دی اکسید کربن توسط انسان بازمیگردد.
محمدرضا جعفری
فعالان محیطزیستی، استادان دانشگاه و فعالان چپ در بیانیهای- که به امضای افرادی چون نوام چامسکی، نائومی کلاین، میشل لووی و دیگران رسیده است - در سال 2015 و در آستانه کنفرانس مهم اقلیمی پاریس مواضع و راهکارهای حقیقی توقف روند تغییرات زیانبار اقلیمی را برشمردند. این مطلب نگاهی به پیشینه چنین کمپینهایی دارد.
نه قضاوقدر است و نه طبیعی و اتفاقی. نه از بدِ حادثه گریبانمان را گرفته و نه ناشی از جبر جغرافیایی است. تغییرات آبوهوایی است و گرمایش زمین- نتیجه انتشار گازهای گلخانهای، کاربست میل بشر است و ولع تولید و مصرف و سوداگری. چنگانداختن به طبیعت است و انهدام ساختارهای زیستمحیطی. محدوده هم ندارد: از کاویدن و حفاری و اکتشاف نفت و گاز و زغالسنگ در آلاسکا و آلبرتای کاناداست تا دلتای نیجر و آفریقا و هورالعظیم خوزستان. اقیانوسها، بیابانها، جنگلها و تالابها. نتایجش هم نامحدود است: جابهجایی اقلیم، گرمشدن هوا، بارانهای سیلآسا، خشکسالیهای ممتد، بالاآمدن آب دریاها، آلودگی هوا، توفانهای ویرانگر و اسیدیشدن اقیانوسها. از یک نقطه آغاز میشود، از چشمدوختن به طمع به سرزمینی و به ناکجا میرسد: به تخریب زمین، ویرانی جنگل، مصرف بیرویه آب، تولید زباله، دستکاری اکوسیستم، ازبینرفتن تنوع زیستمحیطی، آزادشدن دیاکسیدکربن، متان و ازت و گاه برپایی جنگهای خانمانسوز. اما انتهایی ندارد: در قطب شمال و در کرانههای اقیانوسها. در خاورمیانه جنگزده خشک. جنگلهای آمریکایجنوبی و آمریکا.
به هیچ موجودی رحم نمیکند: نه انسان، نه خرس قطبی و نه مرجانهای لمیده در آب. از هرکجا سر درمیآورد: کشاورزی افسارگسیخته، دامداری صنعتی بیمهار، جنون و سرعت و سوزاندن سوختهای فسیلي و از همه مهمتر، صنایع پولساز آلاینده. اینجاست که پای حکومتها به میان میآید: درحالیکه بیشترین حجم از تولید گازهای گلخانهای متعلق به کشورهای توسعهیافته است، همین کشورها با هرگونه تلاش جدی، مفید و مداوم برای مقابله با تغییرات اقلیمی و کاهش قابلتوجه، علمی و مؤثر گازهای گلخانهای مخالفت میکنند. کارشکنی این دولتهاست که از بهنتیجهرسیدن نشستهای بینالمللی و پیمانهای زیستمحیطی جلوگیری میکند.
صاحبان صنایع بزرگ و شرکتهای چندملیتی و عوامل سیاسی آنها سرسختانه با اتکا به توان سیاسی، قدرت مالی و تأثیرگذاری رسانهای در جهتدهی افکارعمومی و بیپروایی در بهکارگیری روشهای کثیف با نتایج پژوهشهای علمی پیرامون ارتباط گازهای گلخانهای با تغییرات آبوهوایی مقابله میکنند، انتشار آزاد و وسیع تحقیقات علمی را محدود میکنند، از وضع مالیات سنگین، تصویب طرحها و قوانین الزامآور در تغییر سازوکار صنایع مبتنیبر سوخت فسیلی و ممنوعیتهای استفاده و تولید این منابع، توسعه حملونقل عمومی و گسترش استفاده از انرژیهای نو و تجدیدپذیر جلوگیری میکنند. کارگران و اتحادیههای کارگری را علیه فعالان و جنبشهای محیطزیستی میشورانند. برخوردهای خشن را بر این فعالان روا میدارند. برخی حکومتها و دولتهای محلی را به بهانه نقض حقوق اقتصادی فردی به دادگاه میکشانند. بر همین مبناست که جمهوریخواهان آمریکا درحالی با طرحهای محیطزیستی مقابله میکنند و آن را مضر به حال اقتصاد و مردم میدانند که آمریکا، هم با خشکسالی گسترده مواجه بوده و هم با توفانهای سهمگین، و بر همین مبناست که هر اقدام بینالمللی برای مهار تولید گازهای گلخانهای با تبصرههایی ناکارآمد، اخته میشود: تعیین بودجه کربن برای خریدوفروش محدودیت انتشار گازهای گلخانهای، دستکاری سطح الزامی کاهش این گازها و مدتزمان اجرای آن، افزایش یکدرجه دمای مجاز نسبت به سقف گرمشدن زمین (دو درجه) و کاهش کمکها به کشورهای درحالتوسعه.
شکستهای پیمان کیوتو، اجلاس کپنهاگ و لیمای پرو و با درنظرداشتن فرصتهای ازدسترفته و عوارض بهوجودآمده و چشماندازی تیره از وضعیت زیست در کرهزمین، اینبار جامعه جهانی را برای بررسی و توافق بر سر پیمانی جدید که از جوانب مختلف، هم منافع حکومتها و شرکتهای بزرگ را تأمین و هم روند مسیر تغییر اقلیم و عوارض سوء آن را کُند کند در پاریس در بیستویکمین نشست بینالمللی تغییرات آبوهوایی گرد میآورد تا در چارچوب ساختار موجود، بدون تغییر در سازوکارهای تولید و مصرف و منطق سودآوری و حفظ وضع موجود ِاقتصاد ِمبتنیبر نفت و گاز و کربن تحت لوای مدیریت یکپارچه و استبدادی صاحبان صنایع و هیأت مدیران شرکتهای کلان، بدون دخالتدادن گروههای محیطزیستی و ساکنان بومی درمعرضخطر و جوامع در حاشیه، راهی تخیل کنند به نجات جهان. در همین راستا و برای مقابله با چنین روند نافرجامی است که فعالان محیطزیستی، استادان دانشگاه و فعالان چپ در بیانیهای- که به امضای افرادی چون نوام چامسکی، نائومی کلاین، میشل لووی و دیگران رسیده است - مواضع و راهکارهای حقیقی توقف روند تغییرات زیانبار اقلیمی را برشمردهاند. این بیانیه با عنوان «مانیفست: پویش برای توقف جنایات اقلیمی!» و با فراخوان پویش تودهای در پاریس، با اعلام تصمیم و اراده جمعی برای توقف جنایات اقلیمی و باقینگهداشتن سوختهای فسیلی در زمین، منتشر شده است.
ترجمه: محمدرضا جعفری
فعالان محیطزیستی، استادان دانشگاه و فعالان چپ در بیانیهای- که به امضای افرادی چون نوام چامسکی، نائومی کلاین، میشل لووی و دیگران رسیده است - در سال 2015 و در آستانه کنفرانس مهم اقلیمی پاریس مواضع و راهکارهای حقیقی توقف روند تغییرات زیانبار اقلیمی را برشمردند. این مطلب نگاهی به پیشینه چنین کمپینهایی دارد.
ما در یک بزنگاه بهسر میبریم. ما نمیخواهیم مجبور به ادامه زندگی در جهانی باشیم که به طور آشکاری غیرقابل زیست شده است. از جزایر اقیانوس آرام جنوبی تا سواحل لوییزیانا، از مالدیو تا ساحل (صحرای نیمهخشک در آفریقا)، از گرینلند (جزیرهای خودمختار متعلق به دانمارک) تا رشتهکوههای آلپ، زندگی روزمره میلیونهانفر از ما در نتیجه تبعات تغییر اقلیمی دچار اخلال شده است. اسیدیشدن اقیانوسها، به زیر آبرفتن جزایر، مهاجرت اجباری در شبهقاره هند و آفریقا، گردبادها و توفانهای سهمگین مکرر و زوال محیطزیست، همه گونهها و اکوسیستمها را تحتتأثیر قرار داده و حق زندگی آیندگان را با تهدید مواجه کرده است. درعینحال همه ما بهطور یکسان تحتتأثیر اثرات تغییر اقلیم نیستیم: بومیان و جوامع روستایی و فقیر در شمال و جنوب در خط مقدمِ بیشترین تأثیرپذیری از آن و دیگر اثرات مخربش قرار دارند. ما در توهم نیستیم. برای بیش از 20 سال، حکومتها نشست برگزار کردهاند بااینحال گازهای گلخانهای کاهش نیافته و تغییرات اقلیمی همچنان در کار است. حتی باوجود اینکه هشدارهای دانشمندان جدیتر میشود هنوز فضایی از بیتفاوتی و کارشکنی پابرجاست.
این اتفاق ناگهان رخ نداده است. دههها آزادسازی مبادلات اقتصادی و سرمایهگذاری، ظرفیت دولتها در مواجهه با بحرانهای اقلیمی را کاهش داده است. در هر مرحلهای نیروهای قدرتمند - شرکتهای سهامی سوختهای فسیلی، شرکتهای تجاری-کشاورزی، مؤسسات مالی، اقتصاددانان متعصب، شکاکان و ناباوران و حکومتهای سودگرا- در راه ترویج روشهای اشتباه بودهاند. 90 شرکت مسئول تولید و انتشار دوسوم گازهای گلخانهای در سطح جهان هستند. راهحل واقعی برای معضل تغییر اقلیم، قدرت و ثروت اینان را و ایدئولوژی بازار آزاد و آن ساختار و کمکهای بلاعوض دولتی را که اینان را حمایت و منافعشان را تضمین میکند، تهدید خواهد کرد.
ما میدانیم شرکتهای چندملیتی و حکومتها از منافع حاصل از استخراج زغالسنگ، گاز و ذخایر نفت و همچنین کشاورزی صنعتی مبتنیبر سوختهای فسیلی، چشم نخواهند پوشید. بااینحال توانایی مستمر ما در کنش، فکرکردن، عشقورزیدن، مراقبت، کار، خلاقیت و ابداع، تولید، اندیشیدن و مبارزه ما را وامیدارد تا آنان را تحت فشار قرار دهیم. توانایی ادامه پیشرفت بهعنوان جامعه، فرد و شهروند به این تلاش برای تغییر وابسته است. جامعه بشری و زمین نیازمند این است. برای توقف جنایات اقلیمی، ما به ظرفیتهایمان متکی هستیم. در گذشته، زنان و مردان مصمم با مقاومت توانستند بر بردهداری، توتالیتاریسم، استعمار و آپارتاید غلبه کنند.
آنان که میدانستند هیچکس برای آنها کاری نخواهد کرد، تصمیم گرفتند برای برابری و همبستگی بجنگند. تغییر اقلیم چالشی مشابه است و ما اینک پرچم این مبارزه را برافراشتهایم. ما دستبهکار تغییر همهچیزیم. ما میتوانیم راهی باز کنیم برای آینده قابلزیستتر. کنش فعلی ما بسیار قدرتمندتر از آن چیزی است که میپنداریم. در سرتاسر جهان، گروههایی از ما در حال مبارزه با دلایل اصلی جنایات اقلیمی، از طریق پایش سرزمین، انعطافپذیری در مقابل محیطزیست، کاهش نشر گازهای گلخانهای، دستیابی به خودکفایی غذایی بهوسیله مزارع کوچک اکولوژیکی و نظایر آن هستند. در آستانه کنفرانس جهانی محیطزیست در پاریس، ما تصمیم و ارادهمان را برای باقیگذاشتن سوختهای فسیلی در زمین اعلام میداریم. این تنها راه پیشرویمان است. بهطورمشخص، حکومتها باید حمایت مالی از صنایع مبتنیبر سوخت فسیلی را پایان دهند و از استخراج 80 درصد باقیمانده ذخایر سوختهای فسیلی دست بردارند. ما میدانیم این به معنای یک حرکت تاریخی بزرگ است. ما منتظر نخواهیم ماند تا دولتها این اتفاق را صورت دهند. بردهداری و آپارتاید با خواست دولتها از بین نرفت. بسیج تودهای و مطالبه عمومی، راهی جز این برای رهبران سیاسی باقی نگذاشت.
وضعیت امروز پرمخاطره است. بااینحال فرصت یگانهای برای تقویت دموکراسی، برای ازبینبردن قدرت سیاسی شرکتهای بزرگ و برای تغییر ریشهای روش تولید و مصرف در اختیارمان است. پایان عصر سوختهای فسیلی یکی از مهمترین گامها بهسوی جامعه پایدار و عادلانهای است که نیاز داریم. ما این فرصت تاریخی را، چه در پاریس یا هرکجای دیگر و چه امروز یا هرروز دیگر، از دست نخواهیم داد.
صفحه یادداشت های من در روزنامه شرق: