محمدرضا جعفری
محمدرضا جعفری
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

عطشِ خوزستان

مختصری در ریشه‌ها و راه‌ها

محمدرضا جعفری

این صدای عطش ایران است
این صدای عطش ایران است

‏۱- ریشه‌های مساله‌‌ی آب در خوزستان خصوصاً در حوضه‌ی آب‌ریز کارون و کرخه به چند عامل مهم برمی‌گردد: سدسازی‌ به ویژه سدهای کارون 3 و 4 و گتوند، کرخه و سیمره، چندین طرح انتقال آب به فلات مرکزی خصوصاً اصفهان، گسترش کشاورزی در خوزستان و استان‌های بالادست، توسعه‌ی نیشکر، فرسودگی شبکه‌های آب‌رسانی، ورود پساب نیشکر و کشاورزی و صنایع آب‌بر و آلاینده. تخلیه فاضلاب شهری. کاهش بارندگی‌ها و تبخیر آب ناشی از افزایش دما (تغییر اقلیم) و بالابودن مصرف شهری نسبت به استانداردهای جهانی به مانند دیگر شهرهای کشور.

۲- نگرش محدود و خام‌فکرانه و سهل الوصول به اشتغال‌زایی و اسطوره‌ی پیشرفت و خودکفایی، و نبود زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در صنایع پاک و ضروری، کشاورزی و صنایع آلاینده و آب‌بر را به عنوان قطب سیاست‌گذاری‌ها برای تولید ثروت و اشتغال قرار داده بی‌آن‌که به مضرات این سیاست‌ها و الگوهای جایگزین به منظور دستیابی به رشد و توسعه‌ی پایدار اندیشیده شود.

۳- افزایش سطوح زیر کشت به شیوه‌ی سنتی، با مصرف آب بالا و بازده فاجعه‌بار توان آبی رودخانه‌های استان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در همه‌ی استان‌ها و در خوزستان و استان‌های بالادست رودخانه‌های آن، برای جبران عقب‌ماندگی‌های توسعه‌ای و تولید شغل، کشاورزی در دستور کار قرار گرفته است. آن هم آن نوع کشاورزی کم‌بازده و با ارزش افزوده‌ی پایین.

۴- برداشت آب از کارون برای آبیاری تابستانه‌ی زمین‌های نیشکر اثری دوچندان بر تنش آبی در این فصل گذاشته است.اصولاً کاشت نیشکر مناسبِ مناطقی با اقلیم خوزستان نیست. هشدارها از پیش از اجرایی شدن و توسعه‌ی زمین‌های کاشت داده شد بی‌آنکه توجهی درخور از سوی سیاست‌گذاران وقت بیابد.

۵- بازگشت انواع پساب آلوده‌ی کشاورزی و نیشکر و سرریز فاضلاب بدون پالایش به رودخانه‌ها بر کیفیت آب چنان تاثیر گذاشته که در مقاطعی به ویژه کارونِ پس از اهواز، آب رود تنها از همین پساب‌ها و فاضلاب‌ها تشکیل شده است.

۶- و اما صنایع! آیا راهی جز احداث صنایع فولاد و پتروشیمی، معدن‌کاوی و خام‌فروشی و تکیه بر فروش نفت خام نیست؟ مسلما که هست.

۷- چه می‌شود کرد؟ جز با تغییرات ریشه‌ای در ساختار تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کشور همراه با طرح و اجرای یک بسته‌ی مدیریتی جامع و راهبردی برای حلِ درازمدت بحران آب و محیط زیست که لازمه‌اش تحول عمیق در مسیر توسعه‌ای است، هر عملیات و هر پروژه‌ای هم چاره‌ای موقت است و هم تحمیل هزینه‌ی گزاف به مردم و به طبیعت با عواقب ناخواستهٔ جدید.

اما

۸- درمورد سدهای ساخته شده و طرح‌های انتقال آب قبلی، فعلا کاری نمی‌شود کرد. اما سدهای درحال ساخت بختیاری، خرسان و کوهرنگ سه و بهشت‌آباد بر سرشاخه‌های کارون و طرح‌های انتقال آبِ کوهرنگ 3 وخرسان و بهشت‌آباد هرچه زودتر باید متوقف شود.

۹- برای جبران کاهش آورد آب و تامین حقآبه‌های طبیعی و کاستن از بارگذاریِ ناپایدارکننده بر رودخانه‌ها، راهی جز تغییر الگوی کشت و افزایش دو تا سه ‌برابری بهره‌وری در بخش کشاورزی و در بسیاری مناطق توقف کشت و زرع وجود ندارد. این خود به معنی تغییر رویکرد از خودکفایی غذایی به امنیت غذایی از راه عادی‌سازی روابط خارجی و ایجاد معاهده‌های منطقه‌ای است. سطح زیرکشت نیشکر و کشت‌های فصلی باید کاهش یابد، از صنایع آلاینده و آب‌بری چون فولاد و پتروشیمی به سمت صنایع پاک و غیرآلاینده و کم آب‌بر با ارزش افزوده بالا حرکت کرد تا اشتغال از دست‌رفته جبران شود.

۱۰- تصفیه فاضلاب، بازچرخانی چندین‌بارهٔ آب در صنایع و مجتمع‌ها و برج‌ها، تفکیک آب آشامیدنی از مصرفی، واردات آب مجازی از روش‌های ممکن و ضروری است: به کارگیری فناوری در کنار ایده‌های نو.

۱۱- اما آب و محیط زیست تنها مساله مردمان خوزستان نیست. جبر جغرافیایی و خشکسال مدیریتی را نابرابری، شکاف طبقاتی، فقر گسترده، محرومیت، بیکاری، سطح نازل کیفیت زیست و در یک کلام فقدان عدالت اجتماعی تشدید کرده است. خوزستان را نه بی‌آبی که محرومیت جامع و عمیق و توسعه‌نیافتگی ریشه‌ای جان به لب رسانده است.

۱۲- نگاه توسعه‌ای آمرانه و عوامانه و اقتدارگرایانه باید جای خود را به مدیریت دموکراتیک و مشارکت همگانی بر مبنای ارتقای کیفیت زیست، عدالت اجتماعی، حفظ سرزمین و رعایت حقوق آیندگان دهد. اعتمادسازی و تغییر الگوی مصرف و انطباق با تغییرات اقلیمی و افزایش تاب‌آوری اجتماعی در کنار حل پایدار بحران آب در چنین فرآیندی قابل دسترسی است.


تیر ۱۴۰۰

خوزستانمحیط زیستبحران آبخشکسالیانتقال آب
دربارۀ محیط زیست، توسعه، تغییر اقلیم و اکوسوسیالیسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید