چرایی زندگی خودت رو پیدا کردی ؟!
اسم این عکس نقطهٔ آبی کم رنگ هست. این عکس توسط فضاپیمای وویجر۱ از فاصلهٔ ۶/۴ میلیارد کیلومتری زمین ثبت شده :))
حالا دقیقا ما کجای کاریم ؟؟؟
هر چقدر با دقت هم به نقطهٔ آبی کم رنگ نگاه بکنی هیچی نمیبینی جز یه نقطه کوچیک آبی ؛ تو طول تاریخ آدمای زیادی تو نقطهٔ آبی کم رنگ پا گذاشتن و رفتن ، تو همین نقطه کوچیک اتفاقات خیلی زیادی رخ داده؛ شادیها، غمها، جنگها و... ولی چیزی که برا همه ما مسلّمه ، همه اینا دیگه تموم شدن و رفتن :))
کارل سیگن (اخترشناس و مروج علم اهل آمریکا) درمورد این عکس میگه :
«دوباره به آن نقطه نگاه کن، آن آنجاست ! آنجا خانه است. آنجا ماییم! بر روی آن، هر کسی که به او عشق میورزید، هر کسی که میشناسید، هر کسی که دربارهش شنیده اید و هر انسانی که تابهحال بوده، زندگی کردهاست. تمام رنجها، ایدهها، احساسات، خوشیها و ... روی آن رخ داده است. ... »
ما تو زندگی از یه چیزی خیلی غافل شدیم ؛ ما تو این دنیا فرصت محدودی داریم و یه روزی بالاخره همه ما میمیریم . هر روزی که میگذره یه روز به موعد مرگ نزدیک میشیم؛ هرسالی که با خوشحالی شمعِ تولدمون رو فوت میکنیم و جشن میگیریم به این دقت میکنیم که یه سالِ دیگه هم، از فرصت زندگیمون گذشت، تو این روزایی که گذشت چیکارا کردیم؟!
وقت از طلا گرانبهاست ! جملهای که همه ما شنیدیم ولی واقعاً تو زندگی چقدر به این جمله عمل میکنیم ؟! اگه وقت از طلا گرانبهاتر باشه بازم ساعتها تو فضای مجازی و اینستاگرام ول میچرخیم؟؟؟ همهمون کلی جملهٔ خوب بلدیم ، ولی حیف فقط رو کاغذ بهشون عمل میکنیم و تو زندگی ازشون غافلیم://
چن روز قبل داشتم یه پادکستی گوش میکردم ، یه جملهاش من رو خیلی به فکر فرو برد « چرایی زندگی خودت رو پیدا کردی ؟ هر روزی که از خواب بلند میشی میری سراغ کارهات ، برای چیه؟ دنبال چی هستی؟ میخوای چی بشه؟ » آدم وقتی چرایی زندگی خودش رو پیدا بکنه ، دیگه زندگی براش کابوس نیست، میدونه بخاطر چی از صبح تا شب تلاش میکنه؛ دیگه روزها براش تکراری نمیشه....
خیلی دوست دارم بازم متن رو ادامه بدم ولی همینجا تو اوج پایان چهارمین نوشتهام رو اعلام میکنم . امیدوارم زودتر به چرایی زندگیت برسی ://
**محمدرضا خدایی**