محمدحسین جعفریان
محمدحسین جعفریان
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

روایت ناقصی از شنیدن و خواندن موسیقی زنان..!

به نام اوست

مستند حلال ممنوعه به کارگردانی حسین شمقدری و تهیه کنندگی محمدحسن مددی که به تازگی انتشار یافته، به روایت چالش های موسیقی زنان در ایران پرداخته است. فاطمه دختر ایرانی در مسیر موانع و دیده نشدن به سر می برد و در مقابل آیداز دختر ایرانی نزدیک 15 سال از ایران خارج شده است و حدود 2 سال است که به زبان ترکی می‌خواند.

موضوع مستند شمقدری آنقدر سخت، تخصصی، پیچیده، جذاب، ناب و دست نخورده است که پرداختن به آن نیازمند پژوهش گسترده در چند شاخه تخصصی از قبیل علم موسیقی، فقه و جامعه‌شناسی است. شمقدری این بار در رشته موضوع مستندات قبلی خود (مسئله مهاجرت و مسئله موسیقی زنان) گرفتار شده است و در آخر نمی‌تواند به واکاوی هیچ کدام از این موضوعات برسد.

برای بیان یک مسئله تخصصی در فقه که همان غنا است، نوع مواجهه دم دستی و سطحی نگری از اوایل مستند به چشم می‌خورد برای مثال بعد از سکانس افتتاحیه راوی فیلم از استاد موسیقی آقای ندایی می‌پرسد از نظر علمی تفاوت ماهوی بین صدای زن و مرد چیست؟ استاد در پاسخ محدوده‌ی صدای زن و مرد از باس تا سوپرانو را می‌گوید. در کمال تعجب راوی می‌پرسد؟ پس چرا بعضی ها صدای زن رو حرام میدانند؟؟
و این ضعف فیلمنامه مستند و به نوعی متن ضعیف و گاها غرض ورزانه تا انتهای گریبان‌گیر مستند است.

آیداز قهرمان یا سوژه اصلی فیلم به هیچ عنوان شخصیت پردازی درستی ندارد، از عقبه، سابقه و آینده او چیزی به دست نمی‌آید و باید در لایوهای بعد مستند متوجه ورود تازه او به دنیای خوانندگی شد. اصلا دلیل مهاجرت او خواندن است یا چیز دیگری؟

دوربین داخل خانه آیداز می‌رود اما در حد نشان دادن قابِ پای او، شانه کردن موهایش جلوی آینه اکتفا نموده و با دیدن مصاحبه او در سوز سرما و زیر بارش برف جلوی هتل، هیچ اطلاعات کافی و مناسبی به ما نمی‌دهد.

در سکانس دوم منزل آیداز تیم مستندساز باز هم دست از سوالات دم دستی بر نمیدارد؟ بعد از تماس با دفتر رهبری و استفتاء، به آیداز چه ارتباطی دارد که چرا ما توی این سال ها درگیر حرام بودن صدای زنان بوده ایم؟

در این سکانس، با بررسی استفتاء رهبری در سال 95 و 96 به دو جواب مجزا می‌رسد؟ و به نوعی می‌خواهد نقطه اوج مستند را بر همین پایه بگذارد. حال آنکه سوال اول و دوم تغییر یافته است.

در سوال اول مسئله حکم گوش دادن به صدای زن به صورت دکلمه پرسیده شده که در جواب گفته اند اگر صدای زن به صورت غنا نباشد و مفسده‌ای نداشته باشد اشکال ندارد.
اما در سوال سال بعدی(96) مسئله تک خوانی زنان است که گفته اند در صورتی که غالبه مشتمل بر مفسده باشد جایز نیست.

حلال ممنوعه نتوانسته صفحه ایسنتاگرام، خواننده ایرانی را بدون بلورنمودن نشان دهد. رفتن سراغ این سوژه و نشان دادن او شاید نوعی از ترویج و عادی سازی برای مخاطب ایرانی خود باشد هرچند که با توجیه تولید موزیک ویدئو با مارکت ترکیه این رویکرد مقتضای فرهنگ ترکیه باشد و آن جا این پوشش و مدل ایرادی نداشته باشد اما سوال ما از مستندساز این است که او چرا به نشان دادن و معرفی نمودن این خواننده پرداخته است؟ و حتی در سکانسی با اعتراف به جذابیت جنسی یکی از موزیک ویدئوهای آیداز در پرسش از او ناتوان و غیرهوشمندانه عمل می کند؟

هرچند تیم سازنده در ساخت بعد عمل کرده است، اما به لطف قهرمانش در اواخر فیلم کمی موضوع از آب و گل در می‌آید.

آیداز شهروند سابق ایرانی منطقی و امیدوار است و به دور از هرگونه صحبت‌های پرحاشیه و درکمال آرامش جواب سوالات حسن مددی را می‌دهد و گاهی از او یک قدم هوشمندانه تر جواب می‌دهد. او پایبند به قوانین کشورها است. در جواب راوی می‌گوید اگر بگذارند در ایران کار کند، مدل خواندنش را عوض می‌کند و در این لحظه مخاطب با او همذات پنداری می کند.

فاطمه دختر خواننده ایرانی، نقش موثری در مستند ندارد و سوالات پرسیده از اوهم سطحی و ناظر به موانع موجود در کشور است. آنقدر نقش کمی در مستند دارد که عدم حضورش در مستند، خلالی در روند داستان ایجاد نمی‌کند.

ورود فاطمه به مستند با لوکیشن گلزار شهدا سنخیتی باهم ندارد و با مقایسه دم دستی ربای بانک‌ها و خوانندگی زنان از مستند خارج می شود. در اینجا هم باز سوالات ناقص و ضعیف راوی در جواب تذکر احضاریه دادگاه به دوستان خواننده فاطمه می گوید؟ یعنی برخورد قهری شده؟ زندانی شدند؟!

مستند ساز برای دستیابی و یافتن چرایی مسئله و موضوع ایجاد شده در ذهنش، به سراغ مراجع شاخص نمی‌رود و عملا سعی هم در یافتن پاسخ خود نمی‌کند، موافقان حکم حلال بودن موسیقی زنان ، با دوربین و مصاحبه آشکار به نمایندگی آقای همازاده نشان داده شده و مخالفان موضوع با مراجعه به دفتر مرجع آن هم با دوربین مخفی نشان داده می‌شوند! و به جوابی بهتر از آن دست پیدا نمی‌کند . مسئله‌ای که هنوز اختلاف نظری در بین حوزه‎های علیمه دارد را با روایت ضعیف و غیرکارشناسی بیان و سوژه را تلف می‌نماید. حتی سعی در فهم موافقان هم ندارد، راوی مستند باز در جواب آقای همازاده درباره حکم «شخصی و نوعی» در غنا، طرب و شهوانی شدن می‌گوید من‌که نفهمیدم چه شد.

حلال ممنوعه ناتوان از پرداخت به موضوع جست و گریخته مقوله موسیقی زنان می پردازد، و به قول خانم زینب محبوبی: "مستندساز نه تنها در حمایت از حقوق زنان توانسته کاری کند بلکه طرفدار آقایان است، دو بحث حد گوش دادن مردان به موسیقی زنان و سیاست‌گذاری‌ها و قوانین حق خوانندگی زنان، ابتر مانده و خلط می‌شود."

با این حال، مستند اگرچه شهامت گفتن موضوع را دارد، راه گفتگو را باز می‌کند، اما روش درستی را پیش نگرفته و به سوخت موضوع نمی ارزد، و نهایتا در حد یک گزارش شبانگاهی بعد از خبر 22 باقی می‌ماند.

حقوق زنان
دنیا، آنچه که دیده می‌شود نیست چه برسد شنیده شود....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید