برای بعضیها فیلم مستند (به انگلیسی: Documentary film) شاخهای بزرگ از صنعت تصاویر متحرک را شامل میشود که به منظور مستندسازی جنبههایی از واقعیت ساخته میشود.» امّا برای من، مستندها یکی از بهترین سرگرمیهای دنیا هستند: تفریحی سالم که به من اجازه میدهد بدون عذاب وجدان ناشی از اتلاف وقت، به ذهنم استراحت بدهم و همچنین چیزهای جدیدی یاد بگیرم. با مستندها میتوانید سوار هواپیما شوید، میتوانید پای صحبت دانشمندان بزرگ جهان بنشینید و از همه هیجانانگیزتر، میتوانید در زمان سفر کنید.
دوست دارید که در دل شب وارد جنگلهای آفریقا شوید یا این که در میانهی اقیانوس آرام کنجکاوی کنید؟ البته که پاسختان منفی است! خود من هم همچین چیزی را دوست ندارم، چون واضح است که نمیخواهم شام شیرهای آفریقا یا کوسهها باشم! امّا مسئله این است که تا به حال هر چه مستند حیات وحش دیدهایم، همه در روشنی روز تهیه شدهاند و نمیدانیم شبها آنجا چه خبر است! نتفلیکس با استفاده از فناوریهای روزآمد، شب زمین را برایمان مثل روز روشن کرده است.
بله! نتفلیکس غیر از ساختن فیلمهای پر از صحنههای جنسی، از این کارها هم بلد است!
البته «شب روی زمین» به هیچ عنوان صرفاً مستند حیات وحش نیست و همانطور که از اسم آن هم پیداست، قرار است مناطق گوناگون زمین، با پوششهای مختلف زیستی را در دل شب نظاره کنیم که شامل جنگلها، دریاها، صحراها و قطب شمال و جنوب میشود. البته مستند پر است از صحنههای پرهیجان شکارهای شبانه، اما به غیر از این صحنهها، میتوانید مناظر فوقالعاده مسحور کنندهای را تماشا کنید که فرصت دیدنشان فقط در شب فراهم است. اگر دارای وسیلهای هستید که نمایشگر بزرگی مثل 4K دارد، حتماً مستند را بر روی آن تماشا کنید. بهتان قول میدهم که از شدت قشنگی این منظرهها آب از لب و لوچهی مبارکتان جاری میشود!
«شب در روی زمین» که محصول انگلستان است، به کارگردانی پیتر فیسن در سال 2020 ساخه شده است.
درست است که «دست اوّل» توسط شبکهی مستند تهیه شده و به عنوان مستند هم ردهبندی میشود، امّا شاید بد هم نباشد که آن را نوعی «درسگفتار» به حساب آوریم. کارشناس و مجری این مستند ارزشمند، جناب آقای دکتر مجید تفرشی هستند که سالهای سال است بر روی تاریخ معاصر ایران و همچنین اسناد مربوطهی در کتابخانهی ملی بریتانیا مطالعه میکنند. این مستند، با استفاده از همین اسناد، دوران حکومت پهلوی اوّل و پهلوی دوّم را بررسی میکند. با توجه به اشراف کارشناس برنامه و با توجه به این که تاریخ از روی منابع «دست اوّل» آن ارائه میشود، این مستند بسیار بسیار قابل استفاده و ارزشمند است.
یادتان میآید گفتم که مستند برای من حکم تفریح را دارد؟ حالْ میگویم که «دست اوّل» را از این قانون استثناء کنید، چون اساساً این مستند آن چنان پربار است که بعید است بدون یادداشت مطالب آن بتوانید خودتان را ببخشید. با همهی این احوال، مستند «دست اوّل» آن چنان جذاب نیست و شاید اگر به موضوع آن علاقهی زیادی نداشته باشید، خیلی زود آن را رها کنید. بخش عمدهی مستند این طور است که آقای تفرشی تاریخ را براساس اسناد روایت میکند و شما باید مثل بچهی خوب بنشینید و گوش کنید. همانطور که گفتم، این خاصه سبب میشود که بتوان گفت این مجموعه، بیشتر «درس گفتار» است تا مستند.
شاید بهترین نوع یادگیری «تقلّب» باشد. متقلب، انسان خردمندی است که به جای شروع کردن از صفر، قایمکی و یا با اعلام قبلی، از روی دست دیگری نگاه میکند و به جای آن که دوباره اشتباههای نفر اوّل را تکرار کند، از راه رفتهی او درس میگیرد. شاید برای همین است که بهترین تمرین برای نویسندگی، خواندن آثار نویسندگان خوب است.
«چین» تا چند دهه قبل، دچار وضعیت اقتصادی بسیار وخیمی بود. تنگسالی کار را به آن جا کشیده بود که مردم از کمبود غذا، هر چیزی را که پیدا میکردند میخوردند. به عنوان مثال، میتوانم به پوست درخت، عقرب، خاک و انسان اشاره کنم. حالْ به چین نگاه میکنیم و کشوری را نگاه میکنیم که به لحاظ اقتصادی یا از همه بهتر است و یا چیزی تا بهترین شدنش نمانده است. بهتر نیست که از روی دستشان نگاه کنیم؟
راوی مستند محمد دلاوری است که انصافاً کار خودش را خوب بلد است و همسفر بدی نیست و میتوانید با او به چین سفر کنید. کارگردان مستند حسین شمقدری است که آثار خوبی مثل انقلاب جنسی را در کارنامهی خودش دارد.
به احتمال زیاد، خواهان این هستیم که اوجگیری چین را به حساب دولتمردان پاکدست و سختکوششان، و ناگواری شرایط خودمان را هم به حساب همتایان ایرانیشان بگذاریم. با این حال، اگر با محمد دلاوری هم سفر شوید و پای صحبت چینیها بنشینید، خواهید دید که آنها بیشتر از آن که دربارهی این چیزها حرف بزنند، از سختکوشی خودشان صحبت میکنند. هر بار که دلاوری از چینیها دربارهی تعطیلات سؤال میپرسد، با خندهی آنها روبهرو میشود: آنها نه جمعه میشناسند و نه شنبه و در تمام روز سال، با سرعت و شدت بالا کار و تولید میکنند. برای تاجران آنها هم روز و شب و عید و کریسمس مطرح نیست و هر وقت که مشتری بخواهد، در اختیار هستند.
کاپرا فیلمسازی است که در میانهی دوران رکود اقتصادی ایالات متحده، فیلمهای امیدبخش ساخت و خوب فروخت و شاید جامعهی خودش را هم سرشار از امید کرد و زمینهساز رشد اقتصادی آمریکا گردید. امروزه کشورمان هم شرایط اقتصادی نامطلوبی دارد و خانوادههای بسیاری زیر فشارهای اینچنینی هستند. در مقابل، وقتی به سینمای خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که سینماگرها از ما ناامیدتر هستند و در بهترین حالت، همان ناراحتیهای خودمان را توی سالنهای سینما به خودمان تحویل میدهند! مستند کاپرا کجاست مطالعهی مقایسهایِ سینمای ایران و سینمای آمریکای دوران رکود اقتصادی، به لحاظ امیدبخشی است. سابقاً دربارهی محتوای این مستند آموزنده و مختصر، مطالبی را نوشتهام و به خاطر همین، شما را به خواندن همان مطلب دعوت میکنم.
بعد از ماهها دلهره و اضطراب، سرانجام خورشید پیروزی طلوع میکند. شاه از ایران میرود و انقلاب مردم ایران پیروز میشود. خب، خیلی شاعرانه بود! امّا فردای آن روز چه شد؟ شاید خندهدار به نظر برسد، اما شخصاً خیال میکردم که فردای ورود آیتالله خمینی به ایران، رفراندوم برگزار شده است و هیچ حواسم نبودْ که دوازدهم فروردینْ روز جمهوری اسلامی نامگذاری شده است. به عبارت دیگر، پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب بود که مردم پای صندوقهای رأی رفتند و جمهوری اسلامی حاضر را انتخاب کردند. امّا در همین پنجاه روز چه اتفاقاتی روی داد؟
تظاهرات و درگیریهای میان نیروهای حکومتی و مردم، دیوارها و زمینها را از پر از خون و رنگ و شعار کرده بود. به همین دلیل، آیتالله خمینی چند روز پس از پیروزی انقلاب، از تمام مردم درخواست میکنند که تمام خیابانها را از خون و دیوارها را از نوشتهها و آلودگیها پاک کرده و چهرهی عمومی کشور را تمیز نمایند. رویداد بسیار جالبی که تصاویر آن نیز در مستند به نمایش گذاشته میشود. هدفم از بیان این قطعه آن بود که بگویم با مستندی طرف هستیم که تلاش میکند جزئی نگرانه روایت کند: مستند پر است از فیلمهای قدیمی جالبی که شاید کمتر به چشمتان خورده باشد.
ماهیت مستند تاریخی است و بازهی تاریخی مورد ارائهی آن از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دولت مهندس بازرگان است. این مستند هم مثل مستند دست اول تک قسمتی نیست و بیش از ده قسمت دارد، اما بر خلاف آن مستند، بسیار جذاب و گیرا است. این مستند ساختهی آقای مهدی نقویان است.
من تا به حال حساب کاربری توئیتر نداشتهام و بعید میدانم که ساعات حضورم در اینستاگرام به تعداد انگشتان یک دست هم برسد. اگر هم احتمال داشت که چنین کاری انجام بدهم، مطمئناً پس از دیدن این مستند، برای همیشه منصرف شدم.
معضل اجتماعی یا معمای اجتماعی دربارهی شبکههای اجتماعی است و این که این شبکهها دقیقاً و مخصوصاً و عمداً طوری طراحی شدهاند که شما را درون خودشان نگه دارند و تا میتوانند، عمرتان را قطره به قطره بنوشند. کارشناس این برنامه بنده نیستم که بگویید بیسواد است و مهم نیست، خیر، کارشناسان افرادی از گوگل و مایکروسافت هستند که به خاطر ماهیت حقهبازانهی شرکتهایشان، از آنها بیرون آمدهاند و حالا علیه شرکتهایشان مصاحبه میکنند!
دربارهی این مستند بسیار نوشته شده و گفته شده است و اگر خواهان بیشتر دانستن هستید، شما را به این پست ارجاع میدهم:
چه اهل فیلم و سریال باشید و چه نباشید، میدانید که اخیراً فیلمها و سریالها به طرزی معنادار، گرایشهای جنسی گوناگون را به نمایش میگذارند و چنان جلوه میدهند که تمام آنها قابل قبول هستند و یا باید قابل قبول باشند. پشوانهی چنین رویکردی این ایده است که اساساً جنسیت به بدن مربوط نیست و گرایش جنسیِ آدمها را همْ بدنشان مشخص نمیکند. به عبارت دیگر، شما همان چیزی هستید که خودتان بگویید، اگر بدن مردانه دارید و صدایتان بم است و ریش بلندی دارید، هیچ مهم نیست، اگر شما خودتان را زن معرفی کنید، بقیه هم باید شما را زن بشناسند.
البته خیال نکنید که این ایده صرفاً در فیلمها و سریالها بازتاب داده میشود، خیر، این دیدگاه در قالبِ قانون هم عملی میشود. به عنوان مثال، افراد با بدنهای مردانه، چنانچه خودشان را زن بدانند، میتوانند از محیطهای مخصوص بانوان استفاده کنند. افراد با بدنهای مردانه، اگر خودشان را زن بدانند، میتوانند در رشتههای ورزشی مخصوص بانوان شرکت کرده و با آنها مسابقه بدهند، چون زن هستند و مسابقهی زن با زن مانعی ندارد. به علاوه، به صورت گسترده، به نوجوانان گفته میشود که اگر بعد از بروز علائم بلوغ، احساس ناراحتی یا دلسردی کردند، چنانچه جنسیت خودشان را عوض کنند، شرایط بهتری خواهند داشت. معلمان هم موظف هستند که مدام این اصول را به بچهها گوشزد کنند و در غیر این صورت، باید کار دیگری را پیدا کنند.
چنین دستورالعملهای سختگیرانهای صرفاً برای معلمها نیست؛ در جای جای مستند مشاهده میکنیم که به ورزشکاران زن دستور داده شده است که دربارهی آن دسته از همتایانشان که دارای بدن مردانه هستند، صحبتی نکنند و اگر چنین کنند، دوران ورزشی خودشان را تمام بدانند. به علاوه، به پژوهشگران گفته شده، حق ندارند نظری غیر از ایدهی مذکور ارائه کنند و در غیر این صورت، از تمام امکانات محروم میشوند.
«زن چیست؟» یا همان «?What is a Woman» مستندی آمریکایی است که مت والش آن را ساخته و روایت میکند. این مستند در سال ۲۰۲۲ تولید شده و به اندازهی یک مسابقهی فوتبال، زمان شما را مصرف میکند. تماشای این مستند را از تمام مستندهای دیگر این پست بیشتر توصیه میکنم.
الیور استونِ اهل آمریکا، از سرشناسترین و باسوادترین کارگردانان تاریخ ایالات متحده است. با این حال، او در تمام این سالها از منتقدان جدی و برجستهی سیاستگذاریهای کشورش بوده و آمریکا را عامل بدبختی تمام دنیا به حساب میآورد. بد نیست که به صحبتهای چند سال قبل او در جشنوارهی فیلم فجر توجه کنید. (البته اصل مصاحبه حدود ۵۰ دیقه است، امّا ویدئوی زیر سه دیقه از آن را نشان میدهد.)
در حقیقت، الیور استون این مستند را برای خود مردم آمریکا ساخته است؛ علت این است که او میگوید تاریخ آمریکا در مدارس این کشور، آن چنان روایت میشود که آمریکا مظهر قدرت و شکوه و درستکاری است. امّا استون اعتقاد دارد این روایتهای تاریخی بسیار تحریف شده است و متأسفانه بخش زیادی از جنایات کشورشان را پنهان کرده است.
البته این مستند کمی قدیمی است، امّا همچنان بسیار آموزنده و پربار است.
همیشه دوست داشتم که دربارهی علل و عوامل جنگ آمریکا و ژاپن و همچنین، اتفاقهای بعد آن بیشتر بدانم. اوّل بار کدام کشور جنگ را شروع کرد و آمریکا چگونه توانست بر ژاپن غلبه کند و یا در چه شرایطی از بمب اتم استفاده کرد و پس از آن چه اتفاقی افتاد. اگر شما هم دارای این سؤالات هستید، این مستند بسیار بسیار خوشساخت و جذاب برای شما ساخته شده است.
مستند تاریخ را مثل داستان روایت میکند و انصافاً روایت نابی هم از آب درآمده است. داستان از قائلهی ساموراییها شروع میشود و تا به همین امروز ژاپن کشیده میشود. این مستند توسط سازمان هنری و رسانهای اوج ساخته شده و احتمالن خوشگلترین مستند این لیست از حیث طراحیها و جلوهها و سلیقه باشد.