«تاریخنگاری انسانگرا» یا «باستانشناسی انسانگرا» روش و رویکردی در مطالعات تاریخی و علوم باستانپژوهی است که مفاد زیر را بخشی از مسئولیتهای حرفهای و اخلاقی خویش میداند:
۱- تاریخنگاری انسانگرا کاربرد مطالعات تاریخی را نه برای تفاخر و رقابت میان جوامع بشری یا مشروعیتبخشیهای سیاسی، که برای آگاهی از قوانین و فلسفه تاریخ، و برای کسب تجارب آزمایش شده تاریخی به منظور ساختن حال و آینده بهتر و توسعه روابط انسانی میداند.
۲- تاریخنگاری انسانگرا میداند که بیاعتنایی به رنج کشیدن بخشی از انسانها به رنج کشیدن همه انسانها منجر خواهد شد.
۳- تاریخنگاری انسانگرا به سکوت و بیاعتنایی تاریخنویسی رسمی در قبال فرودستان و طردشدگان توجه دارد و برای «صدای مسکوت» و «تفاوتهای فرهنگی» بیش از صدای غالب و تشابههای فرهنگی اهمیت قائل است.
۴- تاریخنگاری انسانگرا شواهد و اسناد تاریخی موجود از رنجهای بشری و ظلم به انسانها را به تمامی و با صراحت و روشنی بیان میکند و آنها را به هیچ دلیل و به نفع هیچکس انکار نمیکند و یا نادیده نمیگیرد.
۵- تاریخنگاری انسانگرا دادههای فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و باستانشناختی را با هیچ توجیه و مصلحت سیاسی تحریف و دستکاری نمیکند و یا برای دروغهای دوستداشتنیای که تودهها تمایل به شنیدن آن دارند، سابقه مجعول تاریخی نمیسازد.
۶- تاریخنگاری انسانگرا در قبال تقلب و مردمفریبی و بهرهگیری سیاسی و سلطهگرانه از تاریخ و باستانشناسی واکنش نشان میدهد و دست به روشنگری میزند.
۷- تاریخنگاری انسانگرا به نیاز راسیسم، شوونیسم، فاشیسم، نازیسم و ناسیونالیسم برای تقسیمبندیهای موهوم نژادی و تراشیدن گذشتهای آرمانی و باشکوه و نیز برای ترویج خودبرترانگاری و نفرتپراکنی میان انسانها واقف است و با روش روشنگری و آگاهیبخشی با آنها مبارزه میکند.
۸- تاریخنگاری انسانگرا میداند که هیچ انسانی به سبب انتسابها و تعلقات سرزمینی، تابعیتی، قومیتی، تباری، زبانی، دینی، فرهنگی و تاریخی بر انسان دیگر برتری و رجحان ندارد و از آسیمیلاسیون در هر شکل آن پرهیز میکند.
۹- تاریخنگاری انسانگرا برای جهانگشایان و جنگافروزان و سلطهگران چهره محبوب و انساندوستانه نمیتراشد.
۱۰- تاریخنگاری انسانگرا دوستدار صلح، همزیستی و برابری بشری است.
همچنین بنگرید به:
انسانگرایی چیست و انسانگرایان چه میگویند؟