Mohammad Yekehtaz
Mohammad Yekehtaz
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

چکیده‌های تاریخ

روزی شاه [ناصرالدین‌شاه قاجار] و همراهانش رفتند باغ دوشان‌تپه، نهالِ گلِ سرخِ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد. فوراً کاغذ و قلم برداشت و شروع به کشیدن آن گل نمود. نقاشی که تمام شد، آن را به مستوفی‌الممالک نشان داد و گفت: چطور است؟

- قربان خیلی خوب است.

بعد اقبال‌الدوله: قربان حقیقتاً عالی است.

و بعد اعتمادالسلطنه: قربان نظیر ندارد.

و بعد یکی دیگر: این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی‌تر و زیباتر است.

و نوبت به ضیاالدوله رسید: حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل بیشتر و فرحناک تر است!

همه حضار خندیدند.

بعد از آن که خلوت شد، شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت:

وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی‌ناموس‌ها مملکت را اداره کنم.

چکیده‌های تاریخ؛ حسن نراقی، ص ۹۲۳

تاریخایرانناصرالدین شاهوطن‌فروشاندولتمردان
نام تمامی پرنده‌هایی که در خواب دیده‌ام برای تو در اینجا نوشته‌ام وبلاگ نسخه وب https://join10.blogspot.com/?m=0 نسخه مبایل https://join10.blogspot.com/?m=1 تلگرام  https://t.me/join313
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید