جُستاری بر رفتار فعالان فضای مجازی در شعله ور نمودن جنگ هیبریدی در دنیا
شاهرخ احمدزاده
از زمان پیدایش اینترنت در حدود نیم قرن می گذرد. رسانه های دیجیتال محصول انقلاب اطلاعاتی در این عصر قرار بود صلح و شادابی به دنیا منتشر کنند .
سی سال است شبکه جهانی از طریق مرور گرهای وب دو مشارکت کاربران را افزایش داده و" هویت" ما را که زمانی در زندگی واقعی تعریف می شد به حضورمان در فضای" آنلاین" پیوند داده و کمتر از پانزده سال است گوشی های هوشمند و تبلت ها شهر دیجیتال را در فضای عمومی بوجود آورده اند
اجتماعات آنلاین خواه پلتفرم رسانه های اجتماعی باشد یا پیام رسان، مکان هایی هستند که عادت ها و حساسیت ها ی رفتاری ما را نیز به صورت ناخوداگاه شکل می دهند .
در روزها سخت شیوع بیماری کرونا و با حواشی نگران کننده وضعیت اقتصادی مردم و کرکری خوانی مردان جنگ افروز برای آزمایش قدرت تلسلیحاتی و هسته ای خود بر سر مردم بی دفاع و توهم ایجاد دولت های سیاه اندیش در هجمه رعب وحشت و بداخلاقی و توهین های سیاستمداران تا دروغ های چهره های به ظهر علمی و شبه روشنفکرو تبلیغات پراسترس بازارهای اقتصادی جهان فضای مجازی را آکنده از یاس و نا امیدی و بوی تنفر و بداخلباقی در حق انسانیت با کوبیدن بر طبل جنگ جهانی می کند انگار آبشخور سیاستمداران بی اخلاق این زمانه متمدن جز با نوشاندن خون میلیونها آدم به حاکمان جنگ طلب سیری نخواهد گرفت .
بخش عظیمی از کانال های خبری و تحلیلی سعی می کنند با "اولین بودن" در اعلام خبرهای هولناک جنگ و ، فقر و بیماری های فاجعه بار یا نشر تحلیل های بیشتر مچ گیرانه، توطئه یاب یا ترسناک برای خود Followerشکار کنند، تجارت Like به راه بیندازند، به قیمت مرگ هزاران نفر در روز تا اولین سامانه خبر ساز در جهان باشند
وحشتناک است نه؟
از بالا که نگاه کنیم، ما در یک استخر عظیم از "منفی نگری" و "منفی نویسی" هر روز شنا وریم بوی تعفن جنگ و خونرویزی و تمامیت خواهی مدعیان دموکراسی و استقرار صلح با به رخ کشیدن توان نظامی و تسلیحاتی خروجی صفحه های رسمی و غیر رسمی رسانه های مجازی است ، تحلیل ها با عصبیت و نگرانی خبر از پدیده مرگبار در سال های اخیر را می دهند ،برخی های شان از همان نخستین ساعات صبح که ما در خواب بخشی از مشکلات مان را فراموش کرده ایم دوباره هر اتفاق ناگوار و مایوس کننده ای را یادآوری می کنند، بی آن که برای نشان دادن خوبی ها همان اراده را داشته باشند.
در شیوه نوین جنگ های هیبریدی که ترکیبی از نبردهای متعارف، نامتعارف، سایبری، روانی و اطلاعاتی را در خود جای میدهد. در واقع طیف گستردهای از ابزارهای متعدد به شیوه متقارن یا نامتقارن در این نوع جنگ که نبردی غیرخطی به شمار می رود مورد استفاده قرار میگیرداز جمله مهم ترین ابزار جنگ های نوین فضای مجازی وتبلیغات در همه جا و همه زمان ها می باشد که تنها از طریق شبکه های مجازی سرعت و قوام دارد و باعث ایجاد جنگ روانی در منطقه و بخش عظیمی از جهان گردیده است تجربه جنگ های جدید بر این موضوع صحه می گذارد و تربیت نیروهای متبحر در این فضا از سوی سازمانهای اطلاعاتی و نظامی حاکمیت های بزرگ باعث تشدید جنگ افروزی با روش های هیبریدی می گردد که در حال حاضر با توجه به اوضاع متشنج منطقه در جنگ روسیه و اوکراین بر ابعاد آن می توان اشاره و با تامل دقت نمود چرا که روسیه از پیشگامان ایجاد جنگ درفضای مجازی می باشد و مردم و تحلیلگران سیاسی تاثیر حمله سایبری پوتین بر انتخابات آمریکا و شکست هیلاری کلینتون را فراموش نکرده اند .
به هرحال نگارنده بر این فرضیات موثق خود حتم دارد که مدیران پلتفرم ها ، سایت ها وکانال ها و تلکس های خبری دنیا می توانند آگاهانه یا نا آگاهانه با تحلیل های مغرضانه و یک سویه آب در آسیاب جنگ طلبان ریختن ابزار عالی جنگ هیبریدی در دنیا باشند
در این بمباران اخبار تلخ و منفی جنگ و بیماری ، وقتی حرف و تحلیل های امیدبخش نیز می شود گفت و نوشت چه فایده ای دارد با دمیدن در کرنای جنگ بشر مستاصل معاصر را چروکیده و رنجیده تر کنیم؟ بر بیماری های روانی و افسردگی حاد آحاد جامعه دامن بزنیم و اصلا به این سوال جواب بدهیم چرا ریختن تشویش و سراسیمگی به دامن معصوم ذهن مردم این روزها "عادی" شده؟ چرا من نوعی نباید به این فکر کنم که اگر حال خواننده ام را "بهتر" کنم، کار مهمتری انجام داده ام؟
"خود" را در معرض نیروهای متجاوز قرار داده ایم ،الگوریتمی مانند همچون جهان افسونی ما قبل مدرن در میدانی از نیروهای مرموز قرار داریم این نیروها می تواند نیکخواهانه باشد اما اغلب اوقات بدخواهانه اند احساس می کنیم فناوری دیجیتال باعث درد و عذابمان شده است
به عقیده تحلیلگران علوم سایبری "خودی" که از این محیط دیجیتالی پدیدار می شود بیشتر شبیه همان "خود متخلخل" دنیای افسون زده قدیم است تا "خود صیقلی" مدرنیته افسون زدوده
خیال می کنم کسی که قدرت رسانه ای و تاثیر گذاری دارد و اما از "امید" دادن و "دلگرمی دادن" به مردم اش پرهیز می کند ، جانور خطرناکی است. آن ها که در ژست "آگاه کردن" و "هشدار دادن" در همه حال نا امیدی می پاشند و این کسب و کارشان است.
تحلیل همیشه منفی می تواند خوش بینی و آرزوها را در انسان ها به مرگ بکشاند. کسی که در هر لباسی، از فعال حقوق بشر گرفته تا خبرنگار و نویسنده و روشنفکر، "تشویش پراکنی" شغل اش شده، نه تنها انسان سالمی نیست، که احتمالا، برای سیاه کردن باقی مانده سپیدی روح دیگران هم، به خاطر دیده شدن خودش، انگیزه دارد.