ویرگول
ورودثبت نام
مائده ترابیان
مائده ترابیان
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

داستان سفر من به دنیای دیجیتال مارکتینگ

انگیزه و علاقه من برای شروع دوره سئو به چند سال قبل برمیگرده. قطعا این مورد جز یکی از حسرت های زندگیمه که چرا همون موقع دنبالش نرفتم و شروعش نکردم، و جالب تر از اون این که چرا الان شروعش کردم؟ دقیقا توی شلوغ ترین روزهای زندگیم که فشار کاری از یه طرف و کارها و استرس های کم و بیش شیرین شروع زندگی مشترک از یه طرف دیگه حسابی سرم رو گرم کرده.

توجه من از اون جایی به سئو جلب شد که به واسطه ارتباطم با یکی از دوستام که سال های زیادیه تو حوزه وردپرس و غیره فعالیت می کنه ناخواسته بارها و بارها این موضوعات به گوشم خورده بود و از اون جایی که در مواجهه با ناشناخته ها همیشه اولین کاری که می کنم اینه که از دوست خوبم گوگل کمک می گیرم، پیش اومده بود که به دفعات پیگیر این حوزه شده بودم و بخش های مختلفش رو بررسی کرده بودم، اما از اون جایی که پیش زمینه ذهنیم این طوری بود که خب من که رشتم مرتبط با این موضوع ها نیست پس نمی تونم سراغشون برم رهاش کرده بودم به امان خدا...

بارها از طرف دوستم دعوت شدم که باهاشون هرچند کم همکاری داشته باشم و آموزش ببینم، اما همیشه بهونه های مختلف داشتم برای فرار از این قضیه، شاید مهم ترینش عدم اعتماد به نفسم بود که فکر می کردم از پس شروع یه کار جدید برنمیام، پس خودم رو با پروژه نهایی دوره کارشناسی،کنکور ارشد و ... مشغول کردم و بعد از اون هم وقتی توی شغل فعلیم که تا حدی با رشته تحصیلیم مرتبطه شروع به کار کردم فکر کردم که دیگه همه چی عالیه و مسیر من همینه و تمام.

اواخر همون سال بود که باز از سر کنجکاوی تصمیم گرفتم توی میتاپ وردپرسی که برگزار می شد شرکت کنم، حقیقتا داشتم آرزو می کردم کاش جای این آدم ها بودم، اینقدر دغدغه مند، دنبال پیشرفت، همدل و همراه با هم دیگه. دقیقا چیزهایی که من دنبالش بودم اما محیط کاری که توش بودم هیچکدوم رو بهم نمی داد. اما از طرفی هم دوباره دچار ترسی شدم که بهم می گفت تو از پسش برنمیای و باز این داستان به فراموشی سپرده شد.

میتاپ وردپرس تهران-سال 97
میتاپ وردپرس تهران-سال 97


شرایط به همین منوال گذشت تا اوایل امسال، نمی دونم چطور شد که جرات شروع رو پیدا کردم، بعد از 5 سال کار کردن شرایط کاری که علاقه زیادی بهش ندارم خسته ام کرد،تلاشی که می کردم برای تغییر سبک زندگیم بالاخره نتیجه داد و به خود باوری رسیدم، مسئولیت های زندگی مشترک و امید و آرزو هایی که دارم برای زندگیمون قوی ترم کرد، هر چی که بود مطمئنم پله به پله بینشون تیر آخر بود واسم، چون همه تلاش و هدفشون تو حوزه کارآفرینی زنانه و این باور رو برای من به وجود آوردن که وقتی این همه خانم می تونن چرا من نتونم؟

در نتیجه به خودم اعتماد کردم و دوره ای رو که اسمش مقدماتی بود اما خیلی بیشتر از این ها یادمون دادن رو شروع کردم، و این شد اول راه برای من، راهی که هر روز فرصت یادگیری و کشف فرصت های جدید رو پیش روم می ذاره.

حالا من اینجام، اوایل دوره پیشرفته ای که تمرکزش روی سئو هست و با تمام خستگی ها و مشغله ها هرجایی که بشه لپ تاپم رو با خودم می برم که مبادا از کلاس ها جا بمونم اننننقدر که جذابه واسم این دوره. درسته حسرتش رو می خورم که چرا همون موقع شروعش نکردم اما الان مطمئنم که وقتی وسط این همه گرفتاری و بدو بدو واسش وقت می ذارم خیلی بعیده که نصفه و نیمه رهاش کنم.

الان دیگه منم و یه مسیر جدید که حالا حالاها دوست دارم ادامه اش بدم و کلی امید و انگیزه و آرزو ...


پله به پلهدیجیتال مارکتینگ پله به پلهمسیر جدیدسئوزندگی مشترک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید