Mahdi LN
Mahdi LN
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

اگه قرار باشه بشکنه، بزار خودم بشکونمش


من چندین ساله که یه جور عقیده ای دارم که یه جورایی باهاش زندگی میکنم و دوست داشتم واسه‌تون بگم که چیه.

من خییلی ساله که چیزی نشکوندم (البته بعد از اون شاهکارم که یه سینی استکان رو با هم شکوندم:))) و به چیزی آسیب نرسوندم. حداقلش اون چیز تیکه تیکه نشده و شاید تنها خط و خش افتاده باشه روش.

قضیه اصلی اینه که به این طرز فکر رسیدم که اگه قرار باشه چیزی بشکنه و مثلا خیلی شکننده و نازک باشه، ناخواسته یجایی میشکنه و مراقبت ازش بیهوده‌س‌(البته بشرطی که یادگاری یا آثار‌هنری به حساب نیادش). و حتی طرز قرار دادن وسایل شکننده و حساس روی میز اینطوریه که میام اونها رو توی حالت پایدارش میزارم. مثلا لیوان رو کج میزارم روی میز که حالت افتاده داشته باشه یا حتی بعضی چیزای خیلی حساس و مهم رو روی زمین میزارم(حالتی که انگار خودش افتاده روی زمین). کلا یه‌جورایی به فوبیای چیز‌شکوندن دچار شدم. واسه همینم به ماگ پلاستیکی و چیزای شبیه اون علاقه پیدا کردم. یا اینکه اگه میخوام چیزی بخرم که خیالم راحت باشه نشکن هست، از فروشنده میخوام که همون موقع جلوش تستش کنم!(که هرچند یکم کار ناجوری واسه بقیه بنظر میرسه!).

مثلا دوچرخه رو میخوابونم روی زمین،ساعت شنی‌ام رو کج می‌زارم توی بوفه، اسپیکر هام رو به‌شکل خوابیده میزارم روی میزم،و....

اگه چیزی قرار باشه یه روزی بیفته خودم میندازمش که حداقلش جلوی چشم خودم بیفته، نه اینکه بعدن که از اونجا رفتم بیفته و هم به خودش و هم به چیزای دیگه آسیب عجیب غریب برسونه.


سقوط‌در‌چرخه‌ای‌بی‌پایان (Falling_into_An_infinite_Loop)

فوبیاماگزندگی
یک درگیرِ فکری با یک فکر درگیر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید