اگر توی چیزی مهارت دارید اما از اون چیز و یا از اون کار خوشتون نمیاد، بدونید این حالت خوبی نیست. اگر توی کاری، حتی اگر بدتون بیاد از اون کار، اما یه جورایی سَری توو سرها باشید، مجبور میشید که اون مهارت رو تقویتش کنید. این انتظار اطرافیان هست از شما، که به استعدادتون بها بدید و واسهش تلاش کنید و پرورشش بدید. یه جورایی از یه جا به بعد دیگه دست خودتون نخواهد بود. از کنترل شما خارج میشه. اون مهارت ولی، ممکنه شما رو نجات بده. ممکنه بقیه شما رو با اون بشناسن. ممکنه مثل یک جرقه(spark) توی زندگیتون وارد شه ولی باعث درخشش کل زندگیتون بشه. اگه مثلا آشپزی بلدید و هر از گاهی انجامش دادی و غذات خوب از آب دراومده و توجه اطرافیان بهش جلب شده...، ولی باز خودِشخصِشما از آشپزی اصلا خوشت نمیاد، اینو بدون دیگه دست شما نیستش. ممکنه تا آخر عمر مجبور باشی دوباره این کارو انجام بدی . با این قضیه کنار بیا و با این واقعیت روبرو شو که ممکنه از نظر بقیه کل زندگیت توی همین خلاصه شده باشه. هرچند مهم نیست که بقیه چی فکر میکنن اما شما این تاثیرگذاریها رو به چشم یه نشونه ببین.
ببین یه چیزی میگم و دیگه تموم میکنم، اگه از اون مهارت و استعداد پنهانی که داری، خوشت نیاد، واسه کسی اهمیتی نداره؛ فقط داری خودتو اذیت میکنی. همه ازت میخوان بهترین باشی. مهم نیست توی چی. فقط بهترین باش. بهترینِ خودت باش!!!
با واقعیت روبرو شو (FaceTheTruthh)