مهدی جوانمردی
مهدی جوانمردی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

بزرگترین اختراع انسان

وقتی تیتر رو دیدید به چی فکر کردید ؟ مثلا چرخ و اینا ؟

ولی خب این نوشته درباره‌ی اینا نیست؛ از نظر من بزرگترین اختراع انسان زبان می‌باشد ( کاری ندارم به اینکه واقعا تعریف اختراع چیه و کلی در نظر بگیرید ) با فرض اینکه تعریف زبان این باشه که وقتی میخوایم کاری بکنیم با اون فکر می‌کنیم.

مقدمه : قضیه اینه اگه دقیق‌تر نگاه کنیم می‌بینیم که مثلا ما تنها زمانی می‌تونیم با یک فرد دیگر ارتباط کامل برقرار کنیم که زبان اون فرد رو بدونیم؛ منظورم این نیست که بتونیم فارسی یا انگلیسی یا ... حرف بزنیم؛ البته این که لازمه ولی کافی نیست. من و دوستم با هم خیلی ارتباط خوبی داریم چون زبان‌مون یکیه؛ یعنی علاوه‌براین که جفت‌مون فارسی حرف می‌زنیم، جفتمون وقتی یه چیزی میگیم منظور همدیگه رو می‌فهمیم و کاملا متوجه میشم که کی چی میگه؛ ولی اگه با یه فردی که از یه جای دیگه‌ای اومده باشه همون حرفا رو بزنم احتمالا نمی‌فهمه چی میگم و پیش خودش میگه چه آدم مسخره‌ای هستم. لپ مطلب اینه که با هر چیزی باید با زبونش خودش حرف زد و این واقعا کار آسونی نیست که به چندین زبان تسلط داشته باشیم چون جدیدا به هر چی نگاه می‌کنم می‌بینم که چه قدر زبون‌های متفاوتی داریم. مثلا خودم به زبان معیار تهرانی‌ها، زبان فارسی و انگلیسی، زبون خانواده‌ی جوانمردی ( خانواده‌ی خودم )، زبان بچه‌ مذهبی‌ها، زبان برنامه‌نویس‌ها، زبان پایتون و ++C و جاوا (اینا زبان برنامه نویسی هستند ) و چند زبون دیگه یه کم تسلط دارم. وقتی توی هر کدوم از این فضاها میخوام کاری بکنم ابتدا به اون زبان فکر می‌کنم. مثلا میخوام توی خانواده یه کاری بکنم یا برای یه جشنی چیزی برنامه ریزی بکنم ، میرم با زبون خانواده‌ی جوانمردی فکر می‌کنم و یه کاری رو انجام میدم. اینکه وقتی میگن که وقتی یه زبونی رو یاد می‌گیری وارد یه دنیای جدید میشی واقعا حرف درستیه؛ من اگه برم زبون نجاری یاد بگیرم احتمالا می‌تونم نجار بشم. یعنی عملا زبان مهم‌ترین رکن توی هر فضای فکریه. کسی که میخواد به یه فضا وارد بشه باید به زبان اون فضا تسلط پیدا کنه وگرنه می‌مونه توش؛ به قول بعضی‌ها که میگن باید الفبای فلان چیز رو یاد بگیری ، این هم مثل اونه.

حالا بیاید به دور و ور نگاه بکنیم ببینیم که چی می‌بینیم. بیاید ببینیم که خیلی از خوبی‌‌ها و مشکلات روابط ما از کجا نشأت می‌گیره. اگه مشکلی داریم شاید بخاطر اینه که زبون هم رو نمی‌دونیم؛ شاید با هم خوبیم یعنی زبون هم رو یاد گرفتیم. شاید همدیگه رو نمی‌فهمیم به خاطر اینه که زبون هم رو بلد نیستیم. شاید کسی کاری رو اشتباه انجام میده زبون کارش رو بلد نیست یا تسلط یا اصن علاقه‌ای به اون زبون نداره.

ببخشید که از کلمه‌ی زبان ( زبون ) ۲۸ بار استفاده کردم ولی خب نکته در همینه؛ یعنی همه حرفم همین بود که زبان خیلی مهمه چون می‌تونه جلوی خیلی از مشکلاتمون رو بگیره اگه به این فکر کنیم که اصن زبون طرف یا شئ مقابلمون با ما زبونی که ما داریم باهاش فکر می‌کنیم یکی نیست و سعی کنیم یا با صبر زبون خودمون رو یاد بدیم یا زبان اونو یاد بگیریم.

ممنون! ?

پی‌اس : من کلا زیاد با مثال توضیح میدم دیگه ببخشید؛ به قول حاج‌آقا قرائتی ، همه‌جا تعریف ها رو به ما میگن ولی خب این مثال‌هاست که توجه رو جلب می‌کنه و مطلب رو جا میندازه و عنایت بیشتری میخواد. البته من غلط بکنم خودم رو با ایشون مقایسه کنم ولی حالا دیگه

زبانانساناخلاق
دانشجو مهندسی کامپیوتر در دانشگاه صنعتی شریف و مهندس نرم‌افزار در روبه‌راه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید