سید محمد جونپوری(مدعی مهدویت)
جونپوری ، سیدمحمد، از مدعیان مهدویت در هند در قرن نهم و دهم.
بیشتر مورخان قائل به سیادت وی شدهاند (برای نمونه رجوع کنید به بداؤنی، ۱۹۷۲، ص۷۶؛ فرشته، ج۲، ص۱۵۰)، اما رحمان علی (ص۱۹۷) نوشته است كه در سیادت و مشیختش، تاریخ نویسان اختلاف نظر دارند. برخی تذكرهنویسان، وی را حنفی مذهب دانستهاند (رجوع کنید به فرشته، همانجا؛ صمصامالدوله شاهنوازخان، ج ۱، ص ۱۲۴). وی در ۸۴۷ در شهر “جونپور” به دنیا آمد (رحمانعلی، ص ۱۹۸؛ آزاد، ص ۴۷). گفته شده است كه مهدویانِ هند، نام والدین او را، همانند والدین پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم، عبد اللّه و آمنه ذكر كردهاند (رجوع کنید به رحمان علی، ص ۱۹۸؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه)، لكن در منابع معاصر این مطلب تأیید نشدهاست و نام پدرش را برخی یوسف (رجوع کنید به غلام سرور لاهوری، ج ۱، ص ۴۶۷؛ حسنی، ۱۴۱۰، ج ۴، ص ۲۸۶) و برخی سیدخان مشهور به “بَدّه اُویسی” (رجوع کنید به علاّ می، ج ۳، ص ۱۷۴؛ د. اسلام، همانجا) و نام مادرش را بیبی آقامَلِك آوردهاند (برای نمونه رجوع کنید به د. اسلام، همانجا).
جونپوری از چهار سالگی نزد شیخ دانیال چَشتی، از علمای آن دوره، به تحصیل پرداخت. در هفت سالگی قرآن را از حفظ كرد و در دوازده یا پانزده سالگی به حدی در مباحث و مسائل علمی قوی شد كه شیخ دانیال و علمای داناپور، به وی لقب أسدالعلماء دادند (رجوع کنید به رحمان علی، همانجا). جونپوری، به رسم سلسله چشتیه، به شیخ دانیال دست ارادت داد و زندگی زاهدانه را برگزید (همانجا). عدهای معتقدند كه در حالت شوریدگی ادعای مهدویت كرد، همانگونه كه برخی بزرگان أنا اللّه، أنا الحق و امثال آن گفتهاند، اما در حالت صحو از آن ادّعا برگشت و به مهدویت امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه اقرار كرد، ولی برخی پیروان جاهلش به این اقرار توجه نكردند و بر سخن اول وی اصرار ورزیدند (رجوع کنید به صمصامالدوله شاهنوازخان، ج ۱، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ غلام سرور لاهوری، همانجا؛ حسنی، ۱۴۱۰، ج ۴، ص ۲۸۸). همچنین گفتهاند كه وی در حادثهای، صدای «أنت المهدی» شنید و پس از تكرار شدن این واقعه و تأمل فراوان در این امر، مهدی بودن خود را اعلام كرد (رجوع کنید به صمصامالدوله شاهنوازخان، ج ۱، ص ۱۲۵؛ آزاد، همانجا). برخی نیز گفتهاند كه مراد وی از «أنا المهدی»، مهدی موعود نیست، بلكه معنای لغوی آن (هدایت شده) است (رجوع کنید به بداؤنی، ۱۹۷۲،
ص ۸۱؛ صمصامالدوله شاهنوازخان؛ غلام سرور لاهوری، همان جاها).
ادعای مهدویت، پس از گذشت حدود هزار سال از ورود اسلام به هند، در آن سرزمین رواج یافت. نخست، سیدمحمد نوربخش در “بدخشان” مدعی مهدویت شد و جنبش مهدوی را آغاز كرد و پس از وی، سیدمحمد جونپوری مدعی مهدویت شد (رجوع کنید به بداؤنی، ۱۹۷۲، ص ۷۴؛ آزاد، ص ۴۷ ـ ۴۸؛ د.دین و اخلاق ، ذیل «مهدی»).
جونپوری اولین بار در سفری به همراه خانواده و یاران نزدیكش، در نزدیكی چندیری (شهری بزرگ از شهرهای مالْوَه) ادعای مهدویت كرد و به وعظ و خطابه پرداخت. افراد زیادی به وی متمایل شدند، اما والی شهر وی را اخراج كرد. جونپوری از آنجا به شهر مَندُو، دارالسلطنه مالوه، رفت. غیاثالدین شاه خَلَجی، پادشاه مالوه، او را پذیرفت و شیخ الهَداد، یكی از امیران پادشاه، كه به فضیلت علمی و شعرگویی شهرت داشت، به وی گروید و با وی همراه شد (رحمانعلی، ص ۱۹۹؛ حسنی، ۱۴۱۰، ج ۴، ص ۲۸۷).
جونپوری به چندین شهر دیگر هند سفر كرد و سرانجام به مكّه رفت و در آنجا نیز ادعای مهدویت كرد (رجوع کنید به بداؤنی، ۱۹۷۲، ص ۷۸ـ۷۹؛ رحمانعلی، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۰؛ حسنی، ۱۴۱۰، همانجا). وی در ۹۰۱ به هند بازگشت و در احمدآباد گجرات ساكن شد. در ۹۰۳ نیز در آنجا ادعای مهدویّت كرد و عدّه زیادی با وی بیعت كردند. در پی مخالفتِ جونپوری با علمای آن شهر در خصوص رؤیت خدا، آنان بر اخراج وی از شهر توافق كردند و محمودشاه كبیر گجراتی او را از احمدآباد بیرونراند. پس از آن وی به روستایی در نزدیكی “فَتَن” رفت و در ۹۰۵ در آنجا بار دیگر ادّعای مهدویّت كرد و گفت كه هر كس وی را انكار كند كافر است. او در همان سال برای تعدادی از حاكمان مستقل، در باره مأموریتش نامه نوشت و از آنان خواست یا او را به عنوان مهدی بپذیرند یا در صورت اثبات كذبش، او را به مرگ محكوم كنند. هنگامی كه علما متوجّه تأثیر روزافزون وی در میان مردم شدند، تقاضای تبعید او را كردند (رجوع کنید به رحمانعلی، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۰؛ د. اسلام، همانجا).
جونپوری، پس از گذراندن دوره تبعید، به “سند” رفت و در آنجا افراد زیادی به وی گرویدند (حسنی، ۱۴۱۰، همانجا). پس از مدتی حاكم آنجا دستور قتل جونپوری را صادر كرد، ولی با میانجیگری اطرافیانِ حاكم، به اخراج وی از شهر اكتفا شد (رحمانعلی، ص ۲۰۱). پس از آن، وی به همراه هشتصد تن به سمت خراسان حركت كرد. در قندهار والی شهر، میرزاشاه بیگ، به او گروید. سپس از قندهار به “فَراه”، در مغرب افغانستان، رفت. امیر ذوالنون، حاكم فراه، نیز به وی گرایش پیدا كرد و به علمای وقت دستور داد تا از طریق مباحثه و مناظره وی را بیازمایند. ذوالنون این مطلب را با میرزاحسین، حاكم خراسان، نیز در میان گذاشت و منتظر جواب شد. دریافت پاسخ، نُه ماه طول كشید و جونپوری، پیش از رسیدن پاسخ میرزاحسین، در “فراه” از دنیا رفت (بداؤنی، ۱۳۷۹ ـ ۱۳۸۰ ش، ج ۱، ص۲۲۰؛ رحمانعلی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به صمصامالدوله شاهنوازخان، همانجا). تاریخ وفات وی را برخی (رجوع کنید به بداؤنی، ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش؛ د. اسلام، همانجاها) سال ۹۱۰ و برخی دیگر (رجوع کنید به آزاد، ص ۵۰ ـ ۵۱) ۹۱۱ دانستهاند. غلام سرور لاهوری، به اشتباه، تاریخ وفات جونپوری را سال ۱۰۴۲ ذكر كرده است (رجوع کنید به همانجا). مرقد وی در “فراه” زیارتگاه پیروان اوست (بداؤنی، ۱۹۷۲، ص ۸۱؛ د. اسلام؛ د. دین و اخلاق، همانجاها).
پس از مرگِ جونپوری، فرزندش، سیدمحمود، جانشین او شد. در آن زمان، مهدویان، بیشتر در گجرات، مراكزی به نام «دائره» تأسیس كرده بودند و در این مراكز فقط با خودشان ارتباط داشتند و از دیگران، كه آنان را بی ایمان تلقی میكردند، دوری میگزیدند. حاكمان وقت مهدویان را به ارتداد متهم، و سیدمحمود را زندانی كردند. وی در سال ۹۱۸ در زندان از دنیا رفت. پس از وی جانشینش، خواندمیر، با مشكلات بیشتری مواجه شد (آزاد، ص ۴۹). در آن زمان علمای گجرات قتل مهدویان را جایز شمرده بودند؛ ازاینرو، بین مهدویان و سربازان گجراتی، در ۹۳۰ در “سَدْراسون” جنگی درگرفت كه در آن، خواندمیر و عدّه زیادی از همراهانش كشته شدند. با وجود مخالفت علما و بزرگان، این حركت به طور كامل از بین نرفت و در این میان افرادی همچون شیخ عبد اللّه نیازی، شیخ علائی (مرید نیازی)، و میانْ مصطفی گجراتی (دانشمندی كه در مناظره با علمای دربار اكبرشاه شكست خورد)، آسیب زیادی دیدند. پس از مرگ میانْ مصطفی در ۹۸۳، این حركت روبه افول نهاد (بداؤنی، ۱۳۷۹ ـ ۱۳۸۰ ش، ج ۱، ص ۲۷۲؛ د. اسلام، همانجا).
منابع:
(۱) ابوالكلام آزاد، تذكره، مرتبه مالك رام، لاهور ۱۹۹۹؛
(۲) عبدالقادربن ملوكشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه. سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش؛
(۳) همو، نجاتالرشید، چاپ سیدمعینالحق، لاهور ۱۹۷۲؛
(۴) عبدالحی حسنی، الثقافه الاسلامیه فی الهند( معارف العوارف فی انواع العلوم و المعارف )، چاپ ابوالحسن علی حسنی ندوی، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۵) همو، نزهه الخواطر و بهجه المسامع و النواظر، ج ۴، حیدرآباد، دكن ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹؛
(۶) رحمانعلی، تذكره علمای هند، لكهنو ۱۹۱۴؛
(۷) صمصامالدوله شاهنوازخان، مآثر الامرا، كلكته ۱۸۸۸ـ۱۸۹۱؛
(۸) ابوالفضلبن مبارك علاّ می، آئین اكبری، چاپ سنگی لكهنو ۱۸۹۲ـ ۱۸۹۳؛
(۹) غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، كانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴؛
(۱۰) محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته( گلشن ابراهیمی )، [لكهنو(: مطبع منشی نولكشور، )بیتا. ]؛
(۱۱) EI 2, s.v. “Al-Dj awnpuri” (by A. S. Bazmee Ansari);
(۱۲) Encyclopaedia of religion and ethics , ed. James Hastings, Edinburgh: T. and T. Clark, 1980-1981, s.v. “Mahdi” (by D. S. Margoliouth