محرمِ سرفراز، با تمام شکوهِ اشکهایش، خیمه برچید و صفرِ غریب نیز نوای وداع سر داد. گویی کتابی گرانقدر از مصائب عشق، ورق خورد و به فصل پایانی رسید.
آن همه نوحههای برآمده از جان، آن سینههای زخمخورده از مهر، و آن اشکهای رازآلود که چون نماز شبانگاهان به آسمان پرواز کرد، همه در سینهٔ زمانه ثبت و به قبول حضرت دوست نشست.
و اینک ماه ربیع الاول از راه میرسد؛ با طلوعی روشنتر از همیشه. ماه شکفتن غنچههای بشارت، ماه آمدن مهمانان آسمانی. نسیم بهاری در راه است تا طعم شادی را به کام دلهای عاشق برساند و فصل تازهای از نور را رقم زند. از حریم خزانِ حزن، به باغ بهارِ مهر میرویم.
ارادتمند ؛ مهدی داروغه
