ویرگول
ورودثبت نام
Mahdi Roozbeh
Mahdi Roozbehدانشجوی روانشناسی، علاقه‌مند به هنر، ادبیات و سیاست
Mahdi Roozbeh
Mahdi Roozbeh
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

تحلیل انتخابات اخیر شهرداری نیویورک

تحلیل عملکرد و پایداری نهادها در ایالات متحده: مطالعهٔ موردی انتخابات اخیر شهرداری نیویورک

انتخابات اخیر شهرداری نیویورک، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین مناصب شهری در ایالات متحده، فرصتی کم‌نظیر برای بازاندیشی در باب پویایی نهادها، رفتار رأی‌دهندگان و کارکرد واقعی دموکراسی لیبرال در بستر سرمایه‌داری آمریکایی فراهم می‌آورد. پیروزی ممدانی، سیاستمداری مسلمان، شیعه و مهاجر نسل اول با ریشه‌ای هندی–آفریقایی، در ثروتمندترین شهر ایالات متحده را می‌توان رویدادی نمادین و تحول‌آفرین در ساختار سیاسی و فرهنگی این کشور دانست.

پیروزی فردی بدون سابقهٔ سیاسی گسترده که دیدگاه‌هایش با گفتمان راست افراطی و میراث ترامپیسم در تضاد آشکار است، نشان‌دهندهٔ دگرگونی عمیق در الگوی تصمیم‌گیری عمومی و رفتار رأی‌دهندگان شهری است. این تحول گویای آن است که بخشی از جامعهٔ شهری در جست‌وجوی صدایی متفاوت از روایت‌های مسلط قدرت است؛ صدایی که از حاشیه‌ها برمی‌خیزد و بازتابی از مطالبات انباشته‌شدهٔ طبقات فرودست و اقلیت‌های فرهنگی محسوب می‌شود.

با این حال، چنین پدیده‌هایی را باید در چارچوب تاریخی و نهادی ایالات متحده تحلیل کرد. نظام سیاسی–اقتصادی آمریکا به‌گونه‌ای طراحی شده است که حتی تصمیمات غیرمنتظرهٔ رأی‌دهندگان نیز اختلالی در ثبات کلان آن ایجاد نمی‌کند. نهادهای سیاسی و اقتصادی این کشور از چنان استحکام و پیوستگی برخوردارند که انتقال قدرت، سرمایه و دانش میان نخبگان و نسل‌ها به‌صورت مداوم و پایدار ادامه می‌یابد.

در این میان، نقش رسانه‌ها نیز تعیین‌کننده است. رسانه‌ها با ساده‌سازی فرآیندهای پیچیدهٔ سیاست، مشارکت عمومی را ممکن می‌سازند و در عین حال افکار عمومی را در چارچوب‌های خاص هدایت می‌کنند. از این رو، حتی زمانی که نتایج انتخاباتی در ظاهر خلاف منطق سنتی سیاست‌ورزی به نظر می‌رسند، نظام نهادی توان جذب و تعدیل آن‌ها را دارد.

تاریخ و بافت فرهنگی شهر نیویورک نیز عاملی تعیین‌کننده است. این شهر همواره عرصهٔ تنوع، تضاد و تجربه‌های نوین سیاسی بوده و انتخاب ممدانی را می‌توان ادامهٔ همین سنت دموکراتیک دانست.

در نگاهی کلان‌تر، این تجربه بار دیگر امکان بازخوانی مباحث نظری کلاسیک، همچون ایدهٔ آریستوکراسی افلاطون و نسبت آن با لیبرال‌دموکراسی را فراهم می‌کند. شاید ترکیب محدودیت‌ها و نظارت نخبگان با سازوکارهای انتخاب عمومی بتواند الگویی کارآمد برای کاهش اثر تصمیمات هیجانی و ارتقای کیفیت حکمرانی ارائه دهد.

در مجموع، این تحلیل نشان می‌دهد که سیاست و فرآیند تصمیم‌گیری جمعی، علاوه بر دانش و تجربهٔ فردی رأی‌دهندگان، محصول تعامل پیچیدهٔ میان نهادها، رسانه‌ها، تاریخ و فرهنگ سیاسی است. انتخابات اخیر شهرداری نیویورک را می‌توان نمونه‌ای عینی از پویایی و انعطاف‌پذیری نهادی در دموکراسی آمریکایی دانست.

با احترام، مهدی روزبه.

ایالات متحدهسیاسی اقتصادیتحلیل سیاسیآمریکالیبرالیسم
۲
۰
Mahdi Roozbeh
Mahdi Roozbeh
دانشجوی روانشناسی، علاقه‌مند به هنر، ادبیات و سیاست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید