در اینکه هیچ موجود ماورائی زندگی ما را از پیش تعیین نکرده است، شکی نیست اما اگر بخواهیم ماجرای جبر یا اختیار انسان را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم باید کمی عمیقتر به این پرسش بنگریم. آیا انسان مجبور است یا مختار؟ این پرسش جزو آن دسته از پرسشهایی است که نمیتوان با یک بله یا خیر ساده به آن پاسخ داد. بنجامین لیبت محقق برجسته آمریکایی فیزیولوژی و علوم آزمایشی، طی یک آزمایش به این نتیجه رسید که انسان آزادی انتخاب ندارد و موجودی مجبور است و در نهایت علم عصب شناسی نیز تایید کرد که:
با آزمایش بنجامین لیبت تصمیمگیری آگاهانه زیر سوال میرود چرا که مغز ما پیش از آنکه از تصمیماتمان مطلع شویم، برای ما تصمیمگیری میکند. به طوری که حتی گاهی اوقات سخن گفتن هم بدون خودآگاهی انجام میشود. اما این به این معنا نیست که ما ربات هستیم و نقشهای از پیش تعیین شده را ایفا میکنیم، بلکه مغز ما به عنوان فرمانده تمام بدن، فرایندهای بسیار پیچیدهای دارد و قبل از هر انتخاب (و آگاهی از آن انتخاب)، فعل و انفعالات مغزی حدود ۳۰۰ میلی ثانیه قبل از آگاه بودن شخص به آن تصمیم، در مغز ظاهر میشود و خود این تحت تاثیر عواملی چون ژنتیک و تفکراتی است که در طول عمر خود به آن میاندیشیم.
در نتیجه نه من و مایی وجود دارد و نه ارادهای آزاد که بخواهد تصمیمگیرنده و یا تعیین کننده نوع واکنش باشد. جبر اندر جبر اندر جبر! سیستم دوپامینی مغز ما همواره خواستار انتخابات و خواستنها است که ما فکر میکنیم خواستهایم یا انتخاب کردهایم! همهی این ساختارهای انتخاب رفتاری را مغزمان تهیه میبیند و این انتخاب نهایی ما بر اساس ساختار از پیش تعیین شده میباشد. به گفتهی دکتر تقی کیمیاییاسدی، تمام کارهایی که از انسان سر میزند حتی آنچه که در امعاء و احشاء رخ میدهد، تحت کنترل بافت مطلقا فیزیکی مغز است که یک دستگاه الکتروشیمیایی است.
این دستگاه بشدت انعطاف پذیر، محصول ژنتیک، عوامل اپی ژنتیک تعیین کننده بیان ژنی، و تمامی اتفاقاتی است که از ابتدای شکلگیری مغز در دوران جنینی تا هنگام مرگ، مغز با آنها برخورد کرده و باید زندگی فرد را با آنها تطابق دهد. هیچ اثری از هیچ نیرو یا ماهیتی جدا از این بافت فیزیکی در بدن نیست تا بتواند در تعیین واکنشها دخیل باشد. هیچ نهاد فرافیزیکی نه تنها در مغز بلکه در جهان وجود ندارد که بتواند بر این بافت اثر گذارد. چرا که از کشتزار مغزتان همان چیزهایی را درو میکنید که در آن کاشتهاید، هر چند هم خاک خوبی در آن به ارث برده باشید.
این در واقع همان جبر تعدیل پذیر است که در لحظهی انجام واکنش، مغزتان مفعول جبر مطلق کیفیت ساختار خودش در آن لحظات است و از کوزه همان برون تراود که در اوست! نه منی و نه روحی و نه ارادهای و نه ذهنی و نه آگاهی موثری برای گزینش وجود ندارد. همهی ما انسانها در جلسهی امتحانی هستیم که مغزمان باید آمادهی جواب مناسب باشد وگرنه در آزمایش جبر زمانه مردود میشویم.
_مهدی روزبه