کارما چیست؟ در فرهنگ ما تعریف سادهای برای این موضوع وجود دارد که از گذشتههای دور، مردم جامعهی ما بدان معتقد بودند. «از هر دست بدهی، از همان دست پس میگیری/ زمین گرد است و عمل ما بازتاب دارد/ هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی/ بهشت و جهنم این دنیاست و...» واقعا ایدهی جالب و جذابی است که معتقد باشیم کائنات و یا نوعی شعور کیهانی میتواند عمل ما را به ما بازگرداند! اما دیگر وقت آن رسیده است که بدنبال واقعیت باشیم و حقیقت را آن چنان که هست، دریابیم. هماکنون که درحال مطالعهی این پست هستید، هزاران هزار کودک بیگناه، با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند! مشکلاتی که تاکنون توانسته است انسانهای بسیاری را به کام مرگ روانه کند.
آیا تا بحال از خود پرسیدهاید که گناه این کودکان چیست؟ آنها مرتکب چه عمل بد و غلطی شدهاند که بازتاب عملشان تا این حد وحشتناک است؟ واقعیت این است که در جهان ما هیچ عدالتی وجود ندارد و ظلم و ستم در آن بیداد میکند. در جهانی که کودک افریقایی بنابر جبر جغرافیایی قبل از شش سالگی بر اثر گرسنگی یا ایدز میمیرد حال آنکه کودک امریکایی سرفراز در خیابانهای بورلی هیلز بازی میکند، چگونه میتوانید زندگی را عادلانه ببینید؟ مثالهای بسیاری مانند این وجود دارد که میتواند به راحتی نشان دهد که دنیا سراسر رنج و سختی است، کما اینکه فکر میکنم اکنون شما هم دیگر به این نتیجه رسیدهاید که:
با این تفاسیر، در جهانی که بیعدالتی در آن موج میزند، چگونه میتوانید معتقد باشید که از هر دست بدهیم از همان دست پس میگیریم؟ اگر اینگونه بود که جهان در کمال عدالت پیش میرفت و هیچ درد و رنجی در آن راه نداشت و نه اینکه به طور میانگین هر پنج ثانیه یک کودک زیر پانزده سال جان خود را از دست بدهد! حال ممکن است که بگویید: «من با چشمان خود کسی را دیدهام که برای مثال به پدر و مادر خود بدی کرده است و اینک فرزنداناش به او بدی میکنند، اگر این کارما نیست پس چیست؟» اما پاسخ بسیار ساده است! هیچ نیرو و یا شعور کیهانی او را به چنین روزی نینداخته است بلکه خود او عامل این مشکل است. همان تفکری که به پدر و مادر خود بدی کرده است، اینک فرزندان خود را به بدترین شکل ممکن تربیت میکند و همین عامل موجب میشود که فرزنداناش به او بدی کنند و این موضوع هیچ ارتباطی با کارما ندارد.
برخی چون نمیتوانند حق خود را از دیگران بگیرند، معتقد میشوند که قانون کارما این بدی را به او بازمیگرداند، اما این چیزی جز یک امید واهی نیست. حال پرسش این است که اگر دنیا دار مکافات نیست و عمل ما بازتابی ندارد، پس چگونه خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی کنیم؟ باید گفت که حتما لازم نیست برای رعایت اخلاق از چیزی بترسیم و معتقد باشیم که در آتش جهنم میسوزیم و یا در همین دنیا سرمان میآید! فقط کافیست که بنابر اصل انسانیت بدی را بد بدانیم و خوبی را خوب. اگر به راستی انتظار داریم که چنانچه روزی زمین خوردیم کسی دستمان را بگیرد، پس ما نیز باید به دیگران کمک کنیم و برای منفعت جمعی، صادق باشیم و مهربانانهتر رفتار کنیم.
_مهدی روزبه