•هوالحق•
پرسش این بود که آیا الگو سازی و الگو برداری مفید هست یا پر ضرر؟
پاسخ بسیار ساده هست.
یک داستان تعریف کنیم:
روزی پسرکی که غمگین بود بادکنکی را از روی زمین پیدا کرد، آن را برداشت و آنقدر فوت کرد تا بادکنک باد شد.
پسر خندید، سر بادکنک را گره زد و آن را به آسمان فرستاد.
بادکنک برای پسر امید ساخت.
بادکنک رفت و رفت تا به شاخهٔ درختی برخورد کرد و ناگهان ترکید...
به نظر شما واکنش پسر چه بود؟
این داستان نکته ای را در بر دارد و آن این است که: از دیگران بتی نسازید که در صورت شکستن و فرو ریختن آن خودتان نیز شکسته شوید.
در اصل و بن موضوع، الگو برداری و الگو سازی رفتارهایی هستند که می توانند مفید باشند، اما ضرر هایی نیز به همراه دارند.
میل به الگوبرداری در انسان وجود دارد، به خصوص در نوجوان ها و جوانان به واسطهٔ شور و هیجان مضاعفی که در اختیار دارند.
فقط کافی است دل شخصی را با سخن یا رفتار خود به دست آورید و یا اینکه آرمان و هدفی را منتشر کنید، پس از آن افراد مختلفی میل این را دارند که شما را فرد موفقی ببینند و رفتار های شمارا طوطی وار تقلید کنند.
در این میان عده ای هستند که به دنبال دلیل و هدف شما از انجام رفتارها و یا بیان گفتار ها، می گردند و معتقدند که آن دلیل باعث موفقیت و محبوبیت شما شده است.
الگو سازی اساسا ناپسند و ناهنجاری نمی باشد، اما اگر به رفتاری کاذب مبدل شود نتایج عکس به همراه دارد.
هنگامی که بدون دلیل و آگاهی به صرف علاقه یا هیجان از فردی الگو برداری کنیم و تمام رفتار ها و گفتار ها و افکار آن فرد را درست و بی عیب ببینیم، در این صورت با یک اشتباه کوچک این فرد کاخ اعتماد و عمارت باور هایمان شکسته شده و فرو می ریزد. و آنگاه چه کسی می تواند تضمین دهد که دوباره و مجددا بتوان از نو امید ساخت و باور و اعتماد بنا کرد؟
علاوه بر الگو برداری اشتباه، الگو سازی های اشتباه نیز زیان آور هستند.
یک نمونه از این الگو سازی های اشتباه که در پست قبل به تفصیل درمورد آنان صحبت شد، حجاب استایل ها(بلاگران حجاب) می باشند.
غیر از این افراد سایر اشخاصی که بدون مهارت، هنر و دانش خاصی به یکباره مشهور و محبوب شده و می شوند؛ قدرت خود را از حامیان و طرفداران شان دریافت میکنند.
قشر نوجوان و جوان به واسطه هیجان و علاقه اش به موضوعات و سبک های جدید و در مواردی جنجالی به افرادی که می توانند در چشم باشند قدرت داده و از آنها الگو هایی برای خود می سازند.
اگر روند الگو سازی به سمت کذب و پوچی رشد کند، باعث قدرت بیشتر این افراد شده و مانند عصر جدید شاهد تبلیغات گسترده و درآمد های آن چنانی این الگوهای کاذب خواهیم بود.
باید سعی بر این باشد که از ایجاد فرهنگ جدیدی به نام الگو های کاذب جلوگیری نماییم.
روند الگو سازی و الگو برداری باید یک روند منطقی، دور از حاشیه و اصولی باشد، به شکلی که باعث ایجاد رفتار ها، افکار و گفتار درست در افراد حامی الگو ها شود و باصطلاح موج مثبت بسازد.
اگر الگو سازی و الگو برداری روند مثبتی داشته باشد راه گشا و سازنده خواهد بود، و این سازندگی به پیشرفت معنوی، مادی، فردی و اجتماعی افراد یک جامعه می انجامد.
متاسفانه در زمان حال الگوهایی هستند که گمنام مانده اند و این گمنامی، عذر و تقصیر بعضی از نهاد ها و موسسات فرهنگی است که فرهنگ سازی را فراموش کرده و به بیراهه می روند.
در نهایت به این موضوع باید اشاره کرد که الگو برداری و الگو سازی مثبت با تقلید کورکورانه و طوطی وار متفاوت بوده و هرکدام از این دوراه مسیر جدیدی پیش روی انسان می گشاید.
پ ن ۱: ویرگول جان پست معرفی کتاب و سخنرانی رو که حذف کردی لطفا انسان باش اینو حذف نکن:/
