چیزی که بیشتر از همه دوست دارم بدونم اینه که چرا همیشه کوهی از کارهای انجام نداده٬ کتابهای نخونده و راههای نرفته دارم. همیشه انگار چیزی هست مثل یک دست نامرئی که من رو نگه داشته. همیشه یک دلمشغولی بیخودی مثل تلویزیون در قدیم یا شبکههای اجتماعی جدید که منو سرگرم نگه میدارن در حالی که کلی چیز هست برای یادگرفتن. وقتی به عقب نگاه میکنم کلی زمان از دست رفته هست! با اینکه اینجا جای بدی نیست ولی میتوانست جای خیلی بهتری باشد.
حیف زمانهای رفته!