•トーガ ヒミコ•
•トーガ ヒミコ•
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

اولین بوسه

سلام تو این پست ری اکشت کاراکترای مختلف هست در اولین بوسه

♡♡♡♡♡♡♡

-------------------------------------------

دازای:(از زبان نویسنده)دازای داشت برای با

ر ۱۰۰۰۰۰ کتاب خودکشیش رو میخواند و شما هم

از این که همش سرش تو اون کتاب بود اصبانی

بودید رفتیدپیشش و صداش کردبد ولی اون محل

نداد اصبانی شدید و کتاب رو ازش گرفتید واز

پنجره پرتش کردید بیرون دازای اصبانی شد و

گفت چرا این کارو کردی شما هم زدید زیر گریه و

گفتید تو همش سرت تو اون کتابه کلا منو فرا

موش کردی دازای هم بغلتون کرد و بوسیدتون وگفت راست میگی منو ببخش


-------------------

باکوگو:رفته بودید پارک که قدم بزنید که باران

گرفت بارون خیلی شدید بود و شما رفتید زیر ی

درخت که خیس نشید که باکوگو بغلتون کرد و

بوسیدتون شما با تعجب نگاش کردید و گفت چیه نباید همسر ایندمو ببوسم شما هم

خوشحالی بغلش کردید(عررررررررررر)

-------------------------------

زیاد شد بچها بقیشوتو پارت بعد میزارم ?

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡

____________________

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید