حبيبي ماتروحش بعيد يا حبيبي
انا عايزاك جنبي حبيبي
قرب من قلبي حبيبي
قرب لي كمان
ليالي انا عشت معاك ف خيالي
قبل ما اشوفك يا غالي
ولا ثانيه تغيب عن بالي
يا حياتي انا
حبيبي وانت جنبي
الحب كله بيملا قلبي
وحبك اغلى ما ليا
ليالي على بالي
كل كلمه قلتهالي
يا دنيه قلبي وعنيا
يا ليالي حبيبي قالهالي
انتي عمري واعز غالي
سنيني قبلك مرت على عيني
ولا شئ عنك يغنيني
قلبك وحده يكفيني لو ثانيه لقا
كفايه اني اشوفك جوايا
مالي قلبي وهوايا
خليك على طول ويايا
يا حبيبي بقى
دیگه واقعا نمیدونم چی باید بهت بگم نیلو
خط به خطِ این آهنگ برای من مثل تازیانه بود که صدای آهنگین و دلنشینی داشت. اگه خوشت میاد بازم ادامه بده.
چند روز پیش داداشم اینا با خانم بچه هاشون اومده بودن خونه مون. بچه ها وقتی میان دوس دارن تو اتاق من بازی کنن و به وسایل ور برن. کلا بچه دوسم و حتی بازی با بچه ها رو به حرف های عامیانه بزرگترها ترجیح میدم (به قول صادق، چُس ناله های شبانه). طبق معمول کامپیوتر هم استندبای. و باز هم طبق معمول چند ماهه اخیر عکس خوشگلت یکی از فایل های همیشه باز سیستم.
پریا 6 سالشه. بچه داداش بزرگمه. بچه کم حرف و توداریه، همچنین مودب! خواهر بزرگترش هم پرنیا که کلاس چهارمه.
بازیگوشی که کرده بودن سیستم روشن شده بود و بلــــــه. تمثالِ ملکوتی ت نمایان شده بود و حسام (بچه داداش کوچیکم، کلاس اوله) اومد و چُغلی کرد. منم سریع رفتم پنجره تصویرت رو بستم و خواستم که سیستم رو خاموش کنم، در کمااااااااااااااااااااااااااااااال ناباوری شنیدم که پریا با یه حالتِ عاقل اندر سفیه گـــُــفت : "این دیگه چه خری بود؟؟؟" !!!!!!!!!!!!!!!!! (البته تو عزیزی گُلم، قصد جسارت ندارم)
منو بگـــو. بُهت زده نگاش میکردم و مونده بودم چی باید به این فرشته کوچولو بگم.
تو دلم گفتم: "این جـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــونِ منـــــه .... عُمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرِ منــــه .... بهونه ی نفس کشیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدنِ منـــه"
شاید این غُصه مرا بعد تو دیوانه کند
که قرار است کسی موی تو را شانه کند
متین شریفی
...
..
.
الهی خدا تو رو قسمتِ من کنه نیلــــــــــــــــــــــــو
لحظه ای نیست که اینو ازش نخوام
