هفتم اذر 1342 توی یکی از روستاهای اطراف یاسوج به دنیا اومد. بعد از دبستان و راهنمایی و دبیرستان کنکور داد و توی همون یاسوج قبول شد. شد دانشجو معلم مرکز تربیت معلم شهید ایزدپناه. کی؟ سال 1364.
یخورده عجیب و تلخه که توی سالی که دانشگاه قبول شدی(اونم تربیت معلم) جنازه ات رو تشییع کنن!! بعد قبولی دانشگاه از طریق کاروان سراسری دانشجوها رفت برای دفاع از کشورش، تا کشورش کوچیک تر نشه، تا حرف رهبرش زمین نمونه، تا انقلابش صدمه نبینه.
از یاسوج رفت تهران و اونجا بعد تقسیم بندی راهی اندیمشک شد. توی اندیمشک دوباره سازماندهی شد و اینبار به جای لشکر محمد رسول الله(ص) توی لشکر25 کربلا اپراتور توپ 106 میلیمتری پدافندی شد. عملیات والفجر8 توی فاو ترکش یه راکت به سرش خورد و 28 بهمن1364 شد بهترین روز عمرش، روز شهادتش...
چند روز بعد، 3 اسفند برای بار اخر پدر و مادرش رو دید و باهاشون خداحافظی کرد.برعکس دفعه قبل که نگفته بود میره جبهه ایندفعه همه می دونستن چه جای خوبی قراره بره...
